• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

سلام بر علمدار کربلا

22 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی



تو آغاز شدی؛ با بازوانی خیبرگشا و بلندبالاییِ پرطاقت که نسب از حیدر کرّار داشت و میراث دار تمام صبر بی باک علوی بود؛ از دامان زنی خدایی که چراغ خانه علیِ بی‏ فاطمه بود و هرگز، جز به کنیزی فرزندان زهرا رضایت نداد.

فرات، از همان صبح میلاد، چشم به راه تو بود و خواب دست‏های دلیر تو را می‏ دید.

مشک‏های بی‏ قرار روزگار، از همان موسم، با نام تو بغض می‏ کردند و تمام لب‏تشنگان زمین، با اسم تو سیراب می‏ شدند.

خوش آمدی پسر ام‏ ا لبنین…!

خوش آمدی، قمر بنی‏ هاشم!…

آه، در این چشم‏ها چه شجاعتی موج می‏زند! این دست‏ها چه خوبند برای ساقی شدن! این بازوان، چه بی نظیر ندکه علم‏دارِ آتیه حسین من باشند!

این پیشانی بلند، بی‏گمان تلاوت «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفار رُحَماءُ بَینَهُم» است.

در آن روز جگرسوز، موسای نینوا، چه هارون خجسته‏ ای خواهد داشت و حرم رسول اللّه‏، چه عموی مهربان و عاشقی!

آغوش طفلی که امروز در آغوش من است، فردا، تاب خواهد داشت تا تمام کودکان تشنه‏ ام را در خویش بگیرد.

خوش آمدی عباس من! شانه‏ هایت را رویینه‏ تن کن، برای به دوش کشیدن مشکی که از جنس  گریه های سر در چاه پدر خواهد بود. چشم‏هایت را مهیا کن تا شعبگیِ کینه را تاب بیاورد و زانوانت را که اگر بر خاک افتادند، در محضر «حسین» به ادب برخیزند؛ حتی اگر آغوش عاشقت، بی دست و بی پا مانده باشد.

از همین امروز، آغوش بگشا بر روی تمام آینده نیزه و شمشیر و تشنگی؛ آتیه‏ ای که پر از ناله‏ه ای سه‏ سالگی دخترکان و بی‏تابی شش ‏ماهه است؛ آتیه‏ ای به رنگ خون گلوی حسین، به رنگ اسارت زینب، به رنگ فرات جاری و شهیدانِ عطش‏ زده… .

خوش آمدی پسر ام البنین! منتظر باش برای روزی که فاطمه به مادری‏ ات بیاید.

 نظر دهید »

یم کرامت(دریای کرامت)

20 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

الا ملائکه الله،انس وجان،تبریک                               تمام خلق زمین ،اهل آسمان تبربک

پیمبران خدا عیدتان مبارکباد                                    ولی امرخدا ،صاحب الزمان تبریک

ولادت پسر فاطمه امام حسین                               به ذات پاک خداوند لا مکان تبریک

خبر دهید به عالم که عید،عید خداست                   ادب کنید که میلاد سیدالشهداست

خدا به حضرت زهرا پسر عطا کرده                         بگو به عالم خلقت پدر عطا کرده

برای عفو گنهکار هابه پیغمبر                                  قوی ترین سند معتبر عطا کرده

شکفته لاله لبخند برلب احمد                             خدا به نخل امیدش ثمر عطا کرده

تمام عالم خلقت یم کرامت اوست                        مرا ز روز قیامت کسی نترساند

قیامتی که خدا گفته عکس قامت اوست               به شیعیان علی می خورم قسم صدبار

                              که درس شیعه همان درس استقامت اوست

 

 1 نظر

یار مهربانی

15 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

نبی اکرم(ص)فرمودند:خداوند تبارک وتعالی را فرشته ای است که هرشب از آسمان فرودآمده،خطاب به اهل زمین با صدای رسا فریاد می زند ومی گوید:

ای بیست ساله ها جدیت نموده،سعی کنیدوکوشش کنید!

ای سی ساله ها زندگی فانی دنیا شمارا سرمست وفریفته ی خودنکند!

ای چهل ساله ها روز ملاقات با پروردگار خود چه زاد وتوشهای مهیا کردهای!

ای پنجاه ساله ها پیری (نذیر وبیم دهندهبر)شما فرا رسیده است !

ای شصت ساله ها زمان برداشت محصول رسیده وشما مانند مزرعه ای هستید که وقت درو کردنش نزدیک شده است !

ای هفتاد ساله هاشما رابرای رفتن به سرای دیگر می خوانندپس اجابت کنید وپاسخ دهید!

ای هشتاد ساله ها ساعات آخر عمر شمافرارسیده وهنوز شما از وقوع حادثه مرگ وروز قیامت غافل وبی خبرید!

پس حضرت فرمودند:با مشاهده غفلت وبی خبری مردم روی زمین آن فرشته مقرب درگاه الهی مجدداندا کند

ومی گوید:اگر به خاطر بندگان خالص نمازگزار ورکوع کننده ومردان خاشع وپارسا وخداترس وکودکان شیر خوار ومعصوم وحیوانات زبان بسته نبود،هر لحظه ممکن بود عذاب الهی بر شما نازل می شد وفرو می ریخت.(مصباح الهداه،حاج شیخ عباس خدایی،ترجمه محسن غفاری)

 نظر دهید »

قرار دادن جنازه امام موسی کاظم(ع)بر روی پل

14 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

هنگامی که امام موسی کاظم (ع)از دنیا رفت. سندی بر شاهک(زندانبان) جنازه آن حضرت را بر روی پل بغداد نهادند وبه مردم اعلام کرد که آن حضرت به مرگ مقدر از دنیا رفته است.

مردم می آمدند وبدن مطهر ایشان را می دیدند وآثار جراحت وزخمی درآن نبود.ومی گفتند موسی بن جعفر کشته نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.

 یکی از شیعیان مخلص کنار جنازه آمد وبه آنها کفت:من از خود امام می پرسم که چگونه از دنیا رفت؟حاضران گفتند او مرده است چگونه از او خبر می گیری؟

نزدیک آمد وگفت ای پسر رسول خدا تو وپدرت راستگو هستید به من خبر ده،آیا به مرگ مقدر از دنیا رفته ای یاکشته شده ای؟آن حضرت به اعجاز واذن الهی سخن گفت

:وسه بار فرمودند قتلا قتلا قتلا؛کشته شدم ،کشته شدم؛کشته شدم.(برگرفته از کتاب شکوه صبر از سید محمد رضا طباطبایی نسب)

 نظر دهید »

ظرافت های معلمی

12 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

 


 

معلم خوب شریک تمام زندگی است.

معلم خوب هیچ گاه خود رااز تغذیه فکری (مطالعه کردن)بی نیاز نمی بیند.

معلم خوب کسی است که به فرا گیرانش یک جا هم درس معاد می دهد وهم درس معاش.

معلم خوب کسی است که اعتماد به نفس دارد ولی به نفس خود اعتماد ندارد.

کلاس هر معلم پل صراط اوست.

عاطفه نقطه عطف معلمی است.(برگرفته از کتاب آقای مجید نقیه)

 4 نظر

ویژگی های یک مربی

11 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

اگر مربی به کار خود که همانا هدایت وتربیت دیگران است عشق وعلاقه داشته باشد وبی هیچ چشم داشتی عاشق هدایت وتربیت دیگران باشد او یک مربی واقعی گردیده است.

وقتی کلام مربی با تمام وجود از عمق درون اوسر چشمه گرفته وهمراه با سوز درون تاثیرش باشد،تاثیرش فوق العاده است زیرا کلامی که از دهان خارج می شود از محفظه روحی شخص واز لا به لای حالات وروحیات وتمایلات او عبور نموده سپس به سمع مستمع می رسد.

کسی که گام در تربیت دیگران بر میدار می بایست یکبار برای همیشه این مسئله را برای خود حل کند که آیا حوصله تربیت واصلاح وتهذیب دارد یا نه؟چرا که در غی این صورت گام نهادن در مسیر تربیت جز گرفتاری نتیجه ی دیگری ندارد.(برگرفته از کتاب  سال صادقین )

 1 نظر

پدر قصه تمو م شده

01 اردیبهشت 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی


تو کجایی پدرم…؟!
آن قَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو…
بس که دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا…
آن قَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو…
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما پدرم.
آن قَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو…
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آن قَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو…
پدر ای یاد تو آرامش من…!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن پدرم…!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو…
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار…
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. ..
یادت گرامی ، روحت شاد
 به یاد همه پدران مهربان

 

 نظر دهید »

​استجابت بعد از سه روز

23 فروردین 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

 


مرحوم شيخ حرّ عاملى به نقل از مرحوم طبرسى رضوان اللّه تعالى عليهما آورده است :
شخصى به نام حسين بن محمّد حكايت كند:
زير دربار خليفه عبّاسى بود، روزى به من گفت : خليفه عبّاسى ، ابن الرضا (يعنى ؛ حضرت ابوالحسن ، امام علىّ هادى عليه السلام ) را تحويل زندان بان خود - به نام علىّ ابن كَرْكَر - داده است و من سخت براى آن حضرت مى ترسم ، زيرا كه علىّ بن كركر شخصى بى رحم و بى باك است .


پس شنيدم كه حضرت هادى عليه السلام با خداى خويش راز و نياز و مناجات مى كرد؛ و در ضمن مناجات اظهار داشت :


((اءنا اءكرم على اللّه تعالى من ناقة صالح تمتّعوا فى دار كم ثلثة اءيّام ذلك وعد غير مكذوب )).
يعنى ؛ من در مقابل خداوند متعال از شتر و ناقه حضرت صالح عليه السلام گرامى تر و برتر هستم ، در اين دنيا بهره ببريد به مدّت سه روز، كه اين وعده اى حتمى و تخلّف ناپذير است .
سپس حسين بن محمّد به نقل از دوستش افزود: من كلام و مفهوم سخن امام هادى عليه السلام را نفهميدم كه چه منظورى دارد و مقصودش چيست ؟
به حضرت عرضه داشتم ياابن رسول اللّه ! خداوند تو را عزيز و بزرگ قرار داده است ؛ منظورت از اين سخنان چه بود؟!
حضرت در جواب اظهار فرمود: منتظر باش ، بعد از سه روز، متوجّه خواهى شد.
و چون روز دوّم فرا رسيد، حضرت را ضمن عذرخواهى ، آزاد كردند.
همچنين روز سوّم عدّه اى بر خليفه هجوم آورده و او را به قتل رساندند؛ و سپس فرزندش منتصر را به جاى او نشاندند.

( چهل داستان و چهل حديث از امام هادى عليه السلام
مؤ لف : حجّة الاسلام و المسلمين عبداللّه صالحى

 نظر دهید »

چرا مردم اعتراض فاطمه (س)را نفهمیدند؟

22 اسفند 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

آیا جز این بود که مردم گمان می کردند بدون ارتباط با آسمان معنویت می توان در زمین زندگی کرد؟

غم اصلی فاطمه نیز همین بودکه چرا مردم متوجه چنین خطری نیستند که اگر دین گرفتار انواع تعلق های زمینی شد دین داران در ظلمات زمین به تجارت پیشه گانی تبدیل می شود که به دنبال قدرت اند وبه عقب برمی گردند.

وگرفتار ایست مغزی گشته،در نهایت مدعی می شوند که نمی توان جامعه را با دین مدیریت کرد.

اگر امروز هم جامعه ی ما چشم فاطمه بین نداشته باشد واز رازهای آسمان بیگانه گرددبه راحتی تسلیم وعده ها وشخصیت هایی می شود که می خواهند با عقل زمینی ومنقطه از آسمان؛جامعه را مدیریت کنند

سقوط واقعی وقتی واقع شد که شیعیان نگاه به شخصیت راز گونه ی حورائ انسیه ی عالم را از دست دادند واو را درحد یک بانوی مصیبت زده فرو کاستند وحماسه سازی وتاریخ سازی اورا ندیدند وسرگرم جدال هایی شدند که عملا یک انحراف بود درنظر به شخصیت راز گونه ی زهرای مرضیه .

برگرفته از کتاب مقام لیله القدری حضرت فاطمه (س)آقای طاهرزاده

 2 نظر

سلام یاس کبود

15 اسفند 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی



فاطمیه قصه گوی رنجهاست بهترین تفسیر سوز مرتضی است
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه زهرای هجده ساله است

 نظر دهید »

امام مهربان

10 بهمن 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

صبحِ روزِ سرد‎‎

آمدی و در میان روزهای سردمان

موجِ دستهای مهربان تو‎‎

خاطراتِ گرم و روشنی برایمان کشید؛

ناگهان به جسمهای مرده، روح تازه ای دمید‎.‎

*

راستی! نامِ تو، ‏

نامِ یک امام‎ …‎

نام رهبری بزرگ و مقتدر فقط، نبود‎….‎

ما تو را پدر بزرگِ مهربان صدا زدیم‎! ‎

آمدی و لحظه هایمان، ‏

‎‎پر شد از حضورِ گرمِ تو‎…. ‎

‎‎پدر بزرگ‎! ‎

‎‎ای بزرگِ تا همیشه زنده‎!… ‎

ای امام‎!‎

******

طعمِ نام تو، مزه ی کلامِ تو، تا ابد زِ یادمان نمی رود‎…‎

یادمان نمی رود کتابمان به یادِ تو، ‏

با گزیده ی کلامِ تو‎‎

با نگاهِ مهربانِ عکسِ تو شروع می شد و‎…‎

چشمهای تا ابد زلالِ تو‎….. ‎

بوسه گاه بوسه های کودکانه بود‎!‎

‏***************‏

حرف های جاودانه ات

در میانِ کودکانه خاطراتمان حک شده است و یادمان نمی رود‎‎

‏***************‏

بوسه می زنم به عکسِ تو هنوز‎!‎

من همان مُحصلّم که در کتابمان‎…‎

‎‎زیر عکس تو نوشته بود‎:‎

‎«‎امید من به شما دبستانی هاست‎»‎

ما همان محصلّیم؛ امام‎!‎

حرفهای تو به اوجمان رسانده‎‎

در کنار حرفهای تو بزرگتر شدیم‎!‎

سالهایِ سال

کامِمان به بادهء کلامِ تو عجین شد و

جرعه جرعه سر کشیده، تشنه تر شدیم‎… ‎

ما- امیدِ چشمهای تا ابد زلالِِ تو- بزرگتر شدیم‎!‎

‏******************‏

غم مخور، امام‎! ‎

تا نفس میان سینه هست،

راهیانِ این رَهیم‎…‎

راه جاودانه ات ادامه می دهیم‎!‎

 نظر دهید »

دهه فجر

10 بهمن 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

وقتی صدای پای بهمن از کوچه پس کوچه های خاطره ها به گوش تو می رسد. گویی شهیدانند که آمده اند برای بیعت دوباره برای هشدار و تذکر و بیداری .

بهمن که از راه می رسدشهیدان پیمان نامه ی خونین شهادت را برای تجدید امضای تک تک ما می آورند تا فراموش نکنیم که باغبان لاله ها امام مهربان بود و سایبان لحظه ها، نگاهش هنوز هم نگران باغمان است.

هر بهمن امام است که دوباره بر بال ملائک به دیدارمان می آید و کوچه های باغمان را پر از نسترن و نیلوفر می نماید. گام هایش همه جا یاس می کارد و گل محمدی به خانه ها هدیه می کند.
بهمن همیشه در راه است.
فرارسیدن ایام مبارک فجر طلیعه ی آزادی ملت و محو استبداد و واپس راندن استعمار، بر ملت بزرگ ایران مبارک باد.

 نظر دهید »

پیامبر رحمه العالمین

18 آذر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


رحمت و رأفت پیامبر اعظم تجلی رحمت و رأفت بیکران الهی است هر آنچه که از رحمت نبوی در دنیا و آخرت نصیب افراد می شود پرتوی از رحمت الهی است همه احکام حتی جهاد و حدود و قصاص و سایر کیفر و قوانین جزائی اسلا م نیز برای جامعه بشری رحمت است و اگر رحمانیت خداوند اشاره به لطف عام خداوند دارد که هم دوست و دشمن ، مومن و کافر را شامل می شود، پیامبر اعظم هم که در قرآن بعنوان رحمت برای عالمین معرفی شده هم برای مومن وهم غیر مومن رحمت است. از آیات مختلف قرآن به خوبی استفاده می شود که نبوت ، رحمت و لطف خدا بر جهان بشریت است و براستی چنین است. اگر انبیا نبودند انسانها راه آخرت و دنیا را گم می کردند، لذا پیامبر اعظم هم مایه رحمت برای انسان هست . < وَ ما ارسلناکَ الا رحمه للعالمین > و هم موجب رأفت . لذا در اوصاف پیامبر اعظم فرمود : < و بالمؤمنین رئوف رحیم >رسولی آمده که به مؤمنان رئوف و مهربان است.


پیامبر رحمت؛ مانع عذاب الهی

هیچگاه خداوند آنها را عذاب نمی کند مادامی که تو در میان آنها هستی . وجود با برکت آن حضرت مانع از عذاب الهی بر گنهکاران و کفار است . در منابع شیعه و اهل تسنن از امیر المومنین (ع) روایت شده که آن حضرت فرمود : < کان فی الا رض امانان من عذاب اهله وَ قَد رَفَعَ اَحَدهما فَدونکم الا خره فتمسکوا به وَ قراء هذه الا یه .  در روی زمین دو وسیله امان از عذاب الهی است؛ یکی وجود با برکت رسول خدا که از دنیا رحلت کردند و دیگری استغفار است که به آن تمسک بجویید .

سپس این آیه شریفه را تلا وت فرمودند : < وَما کان الله لیعذبهم وَ أَنتَ فیهم > اینکه وجود نازنین آن حضرت مانع از عذاب الهی است از مشخصات پیامبر اعظم است چونکه با وجود دیگر انبیا ، امت آنها مورد عذاب الهی واقع شده اند .

از دیگر ویژگی پیامبر رحمت این است که هیچگاه کسی را نفرین نکرد و در هیچ حال از درگاه خداوند عذاب کسی پیامبر رحمت حتی در لحظه مرگ دلواپس عذاب امت گناهکار خود در قیامت بود هنگامی که ملک الموت برای قبض روح آمد پیامبر فرمود صبر کن برادرم جبرئیل بیاید بعد از مدتی که جبرئیل آمد فرمود چرا دیر آمدی؟ جبرئیل عرض کرد یا رسول الله مشغول تزئین بهشت بودیم فرمود : اینها دلم را خوش نمی کند بگو با امت من چه خواهد شد جبرئیل رفت و برگشت و عرضه داشت خداوند سلا م می رساند و می فرماید آنقدر از امت خود در روز قیامت شفاعت کن تا خودت راضی شوی .


علی(ع) نقل کردکه رسول خدا فرمود :در روز قیامت در موقف شفاعت می ایستم و آنقدر گنهکاران را شفاعت می کنم که خداوند می فرماید : ارضیت یا محمد آیا راضی شدی من عرض می کنم رضیت رضیت راضی شدم راضی شدم. در روز قیامت همه انبیا و مردم می گویند وَ انفسَاه اما پیامبر رحمت می فرماید امتی امتی.

 

 نظر دهید »

امام حسن مجتبی علیه السلام بعد از پدر

18 آذر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

 

 

پس از آن که حضرت علی علیه السلام در محراب عبادت خون خویش را به پای درخت توحید نثار کرد امام مجتبی غمگین در سوگ اسوه‏ی صبر و بردباری، برفراز منبر رفت و بعد از حمد و سپاس خداوند در فرازی از سخنانش فرمود:

… لقد قبض فی هذه اللیلة رجل لم یسبقه الاولون بعمل و لا یدرکه الاخرون بعمل.

«شب گذشته مردی از این جهان در گذشت که هیچ یک از پیشینیان – در انجام وظیفه و اعمال شایسته بر او سبقت نگرفتند و از آیندگان نیز کسی را یارای پا به پایی او نیست…

و سپس فرمود: علی علیه السلام در شبی رخت از جهان بست که در آن شب عیسای مسیح به آسمان عروج کرد، یوشع بن نون جانشین موسای پیامبر نیز در آن شب درگذشت.

پدرم در حالتی دنیا را ترک کرد که هیچ سیم و زر و اندوخته‏ای نداشت. مگر تنها هفتصد درهم که از هدایای مردم به جا مانده بود که قصد داشت‏با آن خدمتکاری بگیرد.

در اینجا، امام گریست و مردم نیز همصدا با حضرت مجتبی علیه السلام گریستند.

سپس ادامه داد: من پسر بشیرم، من پسر نذیرم، من از خانواده‏ای هستم که خداوند دوستی آنان را در کتاب خویش (قرآن) واجب کرده است آن جا که می‏فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا..».  بگو من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم در خواست نمی‏کنم جز دوست داشتن نزدیکانم [ اهل بیتم] ; و هر کس کار نیکی انجام دهد، بر نیکی‏اش می‏افزاییم‏».

بر این اساس دوستی ما – خاندان – همان حسنه و خوبی است که خداوند بدان اشاره کرده است.

سپس بر جای خود نشست.

در این هنگام «عبدالله بن عباس‏» برخاست و به مردم گفت: این فرزند پیامبر شما و جانشین امام علی علیه السلام است، اکنون او رهبر و امام شماست. بیایید و با او بیعت نمایید!

مردم گروه گروه به سوی حضرت مجتبی علیه السلام روی آوردند و بیعت کردند. سپس امام علیه السلام خطبه‏ای بیان فرمود که در آن بر لزوم اطاعت از خدا و پیامبر و اولی الامر تاکید شده بود و مردم را از پیروی شیطان برحذر داشت و اهمیت ایمان و عمل خیر را یادآور گردید .

امام مجتبی علیه السلام در سال چهلم هجرت و در سن ۳۷ سالگی با مردم بیعت کرد و با آن‏ها شرط کرد که: با هر که من صلح کنم شما هم صلح کنید، با هر که من جنگ کنم شما هم جنگ کنید و آن‏ها قبول کردند

در ضمن امام علیه السلام نامه‏ای به معاویه نوشت و او را دعوت به بیعت کرد و متذکر شد که اگر در امر اداره‏ی جامعه اخلال کند و جاسوس بگمارد با قاطعیت‏برخورد خواهد کرد و در مورد دستگیری و اعدام دو جاسوس وی به او هشدار داد.

معاویه در پاسخ امام نوشت:

… من از تو سابقه بیشتری دارم، پس بهتر آن که تو پیرو من باشی. من نیز قول می‏دهم که خلافت مسلمانان، پس از من با تو باشد و هر چه بیت‏المال عراق است در اختیار تو خواهم گذارد…  و چنین بود که معاویه از پذیرش حق امتناع ورزید و نه تنها از بیعت ‏با امام حسن علیه السلام خودداری کرد، بلکه عملا به طرح توطئه علیه حضرت پرداخت و با خدعه و فریب و تطمیع، افرادی را برانگیخت تا نسبت‏به قتل امام علیه السلام اقدام نمایند و سرانجام این امام مظلوم در بیت‏خودش به دست همسرش «جعده‏» زهر خورانده شد و به جای این که نوشی برای مولی باشد نیشی شد که جگر امام مجتبی علیه السلام را پاره کرد.

امام علیه السلام با دسیسه معاویه مسموم گردید… و پس از چهل روز در روز بیست و هشتم ماه صفر سال پنجاهم هجری به

شهادت رسید و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.

 

 نظر دهید »

چراغ راه

16 آذر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

دستت را بلند کرده‌ای؛ هزار سؤال در ذهنت به هم پیچیده است. گلویت بوی بهارهای در راه می‌دهد. شکوفه داده‌ای، شکفته ای، قد کشیده‌ای. بزرگ‌تر از خودت فکر می‌کنی. روزها را به سرانگشت پرسش‌گری‌هایت ورق می‌زنی و می‌کاوی، دانش، چراغ راه توست. انتهای جاده‌ای که در آن قدم می‌زنی، جز سر بلندی کشورت نیست؛ پس محکم‌تر گام بردار.

انگشت به هر پنجره‌ای بزنی، توان گشودنش را خواهی داشت. خورشید برای نور شدن تو را کمک می‌کند؛ اگر صفحات خاک گرفته ذهنت را ورق بزنی و روشن بیندیشی. پشت صندلی‌های جوانی نشسته‌ای و می‌آموزی آنچه را برای فردایی رها نیاز خواهی داشت.
سرزمینت با هر نفس‌های مشتاق تو جوانه خواهد داد؛ وقتی بهارانه، سبز نفس می‌کشی.

روز دانشجو بر همه دانشجویان دانش پزوه مبارک.

 نظر دهید »

روز دانشجو با حضور ریاست جمهور

16 آذر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

به گزارش ایران خبر ،سالن ورزشی استاد جباری دانشگاه صنعتی شریف صبح روز دوشنبه به مناسبت 16 آذر روز دانشجو میزبان حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی و هیأت همراهش بود.

در این مراسم فرهادی وزیر علوم، هاشمی وزیر بهداشت، نجفی وزیر آموزش و پرورش،‌ صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی، حسین فریدون دستیار ویژه رئیس جمهور، ‌محمد نهاوندیان رئیس دفتر رئیس جمهور، حسام‌الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس جمهور روحانی را همراهی می‌کردند.

همچنین میرزاده رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، فتوحی رئیس دانشگاه صنعتی شریف، طیبی رئیس جهاد دانشگاهی، هاشمی استاندار تهران و رضا فرجی دانا وزیر پیشین علوم از دیگر حاضران در این مراسم بودند.

دانشجویان حاضر در مراسم در حین سخنرانی رئیس جمهور به دو دسته مخالف و موافق تقسیم شده بودند شعارهایی سرمی‌دادند.

در بخشی از مراسم که روحانی اظهار کرد:«نقد برخی از قوا و برخی نهادها کمی سخت است اما فعلاً از رئیس‌جمهور و دولت شروع کنید»، دانشجویان شعار «روحانی، روحانی حمایتت می‌کنیم» سر دادند و زمانی که رئیس جمهور گفت «مردم در سال 92 به مسأله هسته‌ای هم رأی دادند» شعار «دکتر ظریف زنده باد، روحانی پاینده باد» از سوی دانشجویان سر داده شد.

در بخشی از سخنرانی روحانی به ارائه آماری درباره تولید سلاح‌های راهبردی در دولت یازدهم پرداخت که عده‌ای از دانشجویان با شعار «دروغه، دروغه» این آمار را ساختگی دانستند ودر مقابل عده‌ای شعار «روحانی حمایتت می‌کنیم» سر دادند.

همچنین شعارهایی از سوی عده‌ای از حاضران در راستای حمایت از رئیس‌جمهور دوره اصلاحات سر داده شد که در مقابل نیز عده‌ای دیگر شعار “مرگ بر فتنه‌گر” سر دادند. این شعارها تا جایی ادامه داشت که دقایقی در سکوهای سالن تربیت‌بدنی و با فاصله چند متر پشت سر رئیس‌جمهور بین دو طیف از دانشجویان درگیری رخ داد که بلافاصله با حضور مسئولان انتظامی این مسئله حل و فصل شد.

شعارهای مکرر حاضران باعث شد روحانی بگوید که «ما در دانشگاه این‌جوری حرف نمی‌زدیم، ما تریبون دادیم حرف‌های‌تان را بزنید.» وی که دقایقی سرفه می‌کرد خطاب به شعاردهندگان به مزاح گفت که »شما شعار می‌دهید، اما صدای من گرفته» که این حرف رئیس‌جمهور خنده حاضران را به همراه داشت. عکس های

 

- صحبت‌های  نماینده تشکل‌های دانشجویی : ایراانمنش نماینده بسیج دانشجویی در جایگاه حاضر شد و از مدیریت فرمایشی جلسه روز دانشجو انتقاد کرد و گفت: به نمایندگی از دانشجویان ناراحتی خودمان را از حضور امنیتی جنابعالی در دانشگاه اعلام می‌کنیم. بسیاری از دانشجویان فکر می‌کردند درب‌های سالن به روی همه باز است٬ اما این دیدار فرمایشی و مدیریت شده بود. امیدواریم از این پس ۱۶ آذر روز دانشجو باشد.


نماینده بسیج دانشجویی با انتقاد از وضعیت اقتصادی کشور گفت: تدبیر اگر در جهت شکوفایی استعدادهای جوانان باشد امیدشان نیز به آینده روزافزون خواهد شد. اقتصادی که با یک لبخند شکوفا می‌شود با یک اخم هم ویران خواهد شد.


ایرانمنش تاکید کرد: وقتی مشاور رئیس‌جمهور که خود فارغ‌التحصیل این دانشگاه است٬ مزیت رقابتی تولید صنعتی را تنها در آبگوشت و قرمه‌سبزی می‌پندارد٬ آیا امیدی برای دانشجوی جوان و مشتاق یک کشور باقی خواهد ماند؟

 نظر دهید »

فرمایشات مقام معظم رهبری در مورد جایگاه کتاب وکتابخوانی

24 آبان 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

کتاب، دروازه ای به سوی گسترده دانش و معرفت است و کتاب خوب، یکی از بهترین ابزارهای کمال بشری است… کسی که با این دنیای زیبا و زندگی بخش، دنیای کتاب، ارتباط ندارد، بی شک از مهمترین دستاورد انسانی و نیز از بیشترین معارف الهی و بشری محروم است.»


-ضرورت جدی گرفتن مطالعه و انس با کتاب

«هرچه ما پیش برویم، احتیاج ما به کتاب بیشتر خواهد شد. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعی جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روز به روز در جامعه بشری اهمیت بیشتری پیدا می کند. ابزارهای نوظهور مهمترین هنرشان این است که مضمون کتابها و محتوای کتابها و خود کتابها را راحت و آسان منتقل کنند. جای کتاب را هیچ چیزی نمی گیرد.


«مردم ما، با کتاب، بیش از آنچه که امروز انس دارند، باید انس بگیرند. کتابخوانی چیزی است که برای یک ملت، فریضه است. واجب و لازم است. مردمی که اهل کتاب خواندن باشند، از لحاظ معلومات و ذکاوت و هوشیاری، تفاوت می کنند با مردمی که با کتاب و مطبوعات انس نداشته باشند.»

«من توقعم این است که مردم کتابخوانی را جدی بگیرند. البته جمعی از مردم جدی می گیرند؛ اما همه این طور نیستند.»

«متأسفانه کتابخوانی، جز دربین یک عده از اهل علم و اهل تحصیل و کسانی که به طور قهری با کتاب سروکار دارند، یک کار رایج و روزمره به حساب نمی آید؛ درحالی که کتابخوانی باید مثل خوردن و خوابیدن و سایر کارهای روزانه، در زندگی مردم وارد بشود.»


- احیاء سنت کتابخوانی و استفاده از فرصت های فراغت و بی کاری«اهتمام به کتاب در واقع قوامش به اهتمام به کتابخوانی است. در جامعه باید سنت کتابخوانی رواج پیدا کند.»

«به گمان من یکی از بدترین و پرخسارت ترین تنبلی ها، تنبلی در خواندن کتاب است. هر چه هم انسان به این تنبلی میدان بدهد، بیشتر می شود.»

«برای یک ملت، خسارتی بزرگ است که افراد آن با کتاب سروکاری نداشته باشند و برای یک فرد، توفیق عظیمی است که با کتاب، مأنوس و همواره درحال بهره گیری از آن، یعنی آموختن چیزهای تازه باشد.»

«در دنیا، کتاب جیبی، اساسا برای این بوجود آمد که مردم، کتابخوان شوند؛ یعنی کتاب را در جیبشان بگذارند و مثلا هنگامی که به قطار زیرزمینی یا اتوبوس سوار می شوند، آن را باز کنند و بخوانند. این، کاری است که اگر باب شود، بسیاری از وقت های مرده زنده خواهد شد.


«من می گویم بایستی جوانان، پیران، مردان، زنان، شهریها، روستاییها و هرکسی که با کتاب می تواند ارتباط برقرارکند، باید کتاب را در جیبش داشته باشد و تا یک جا بی کار نشست- مثل اتوبوس، تاکسی، مطب پزشک، اداره، در دکان وقتی که مشتری نیست، در خانه به هنگام اوقات فراغت- کتاب را دربیاورد و بخواند.

«کتابخوانی را باید جزو عادات خودمان قرار دهیم. به فرزندانمان هم از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند. مثلا وقتی می خواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست، روز جمعه ای هست که تفریح می کنند، حتما بخشی از آن روز را به کتاب خواندن اختصاص بدهند. در تابستانها که نوجوانان و جوانان محصل، تعطیل اند، حتما کتاب بخوانند.»


 نظر دهید »

سیزده آبان

12 آبان 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

13 آبان در تاريخ انقلاب اسلامی ايران همواره روز تقابل حق و باطل بوده است. دقيقا به همين دليل يکسال پس از شهادت دانش آموزان در دانشگاه و درست در سالروز 13 آبان 58 ايران اسلامی شاهد جلوه ديگری از اين رويارويی ميان جبهه حق عليه باطل بود.در اين روز به يکباره به حيات سياسی مملو از خباثت امريکا و عملکرد سازمان جهنمی سيا در ايران خاتمه داده شدومزدورانی که پس ازپيروزی انقلاب دائماً به فتنه انگيزی و ماجراجويی عليه نهضت اسلامی ايران مشغول بودندبه گروگان گرفته شدندولانه پرازفسادوجاسوسی آنان که به اشتباه(سفارت)لقب گرفته بود،‌ تعطيل گرديد.


اشغال لانه جاسوسی امريکا در تهران و گروگانگيری جاسوسان ديپلمات نمای کاخ سفيد، تنها يک حادثه سياسی در حد تعطيل شدن سفارتخانه يک کشور در کشور ديگر نبوده و بلکه آغاز تحول عميقی بود که در خاورميانه و در سطح جهان در جهت عريان ساختن ماهيت پنهان شده زمامداران واشنگتن و گردانندگان سياست خارجی امريکا به وقوع پيوسته بود.


سيزده آبان از خاطره انگيزترين روزهای انقلاب شکوهمند اسلامی است. شايد تاريخ معاصر ما روزی بدين اهميت و بزرگی کمتر به ياد داشته باشيد.
سيزدهم آبان زادروز انقلابی بزرگتر سالگشت تبعيد بينانگذار جمهوری اسلامی و روز دانش آموز است. هر يک از اين مناسبتها خودکافی است که نظرها را به خود برگرداند و ديده ها را خيره کند.


روز دانش آموز است زيرا در چنين روزی دانش آموزان انقلابی توانستند گوهر دانش و آموزندگی را در آيينه حماسه و دليری بتابانند و غبار خودباختگی را از سيمای مدرسه بروبند. راه از مدرسه تا خيابان را چنان پيمودند که رزمندگان بی باک جبهه ها را در می نوردند و در برابر آهنگهای آتشبار ستم چنان صف آرايی کردند که کوهها بر فراز دشتهای تفتيده کويری آشيانه فساد و لانه جاسوسان را سيزدهم آبان از هم گسيخت. دانشگاهيان دين باور به پيروی از امام نور ديواره های نفاق و خيانت را فرو ريختند و شمعی فروزانتر از شمع نخست در ميانه جنگ و کاراز افروختند.


سيزدهم آبان شاهد وداع امت با امام خود برای ساليانی چند بود. آن روز را سيزدهم آبان بخوبی در ياد دارد. خادمان بيمزد و منت بيگانگان به گرد خانه ای جمع آمدند که آشناترين نام را برای دلسوختگان اسلامی داشت و شيداترين نغمه ها را در گوش انسانهای مومن زمزمه کرده بود. خمينی (ره) را در ازدحام آهن و پولاد تا بيرون از مرزهای جغرافيای ايران دور کردند اما مرام و نام خمينی را برای هميشه در دل مرد و زن و مسلمان ايرانی جاودانه کردند .

 2 نظر

جلوه ایثاروعشق

20 مهر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


 باز صدای نوحه جانان از این وادی به گوش می رسد و ناقوس جانها به لرزه می افتد آنگاه که با بالا رفتن دستهای حسینیان ،اشکهای زینب فرو می ریزد .

این چه سری ست در کالبد هستی که با نام حسین و ناله بر مظلومیتش، تمام گناهان بخشوده می شود  ؟

پایتخت نشینان  دیار شور و شعور حسینی، در سرزمینی کوچک با دلی بزرگ به بلندای بیرق حسین همنوا با ناله آسمان و زمین، دوشادوش هم، نوای یالثارات الحسین سر می دهند و یا حسین گویان دل در گرو یار دارند .

یوسف زهرا ؛بیا که حسینیان چشم به راه دم مسیحاییت به سوگ حسین نشسته اند. بیا و داغ زینب را در غم از دست دادن برادر التیام بخش .

با شميم روحاني ماه خون و قيام ،تكايا و حسينيه ها با حضور عاشقان ابا عبدالله، جلوه ای دیگر از ارادت و اخلاص را به نمایش خواهد گذاشت و چه شیرین است آن زمان که کودک بیمار دیروز با پای برهنه سر بر آستانش می گذارد تا شکر گزار شفای تنش، نذری قربانی کند و چه شیرین تر است آن زمان که  مادری به رسم شکر گزاری از معبود و شفای فرزندش، خادم همیشگی اهل بیتش می شود.

عزاداران ابا عبدالله الحسین ظهری دیگر از غم و اندوه را به نظاره خواهند نشست و وا اسَفا گویان در میان دسته عظیم حسینیه ،واگویه های خود را با حسین و معبودش نجوا خواهند كرد.

آیا آزاده ای هست تا مرا یاری کند؟

کجاست آزادمرد دشت نینوا که ببیند آوای بلندش در طنین فریاد عزادارانش به گوش میرسد؟ حسینیان …

محرم با همه شور و نوایش  آمد …

هر که دارد هوس کربُ بلا بسم ا…

 4 نظر

عرفه

01 مهر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

عرفه، روز پشت پا زدن به همه چیزهایی است که تو را از حسین(ع) و قافله اش دور می کند.

در روز عرفه، به کمک پرورش نفس با کمالات الهی، خدا، دنیا و آخرت و پیامبران را درک و از همین مکان خودسازی را شروع می کنیم.

عرفه، روز توبه و بازگشت به یگانه پروردگار و دور شدن از صفات نکوهیده است.

عرفه، راه فراگیری تعلیم و تربیت و درخواست بهترین های معنوی را با دعا و نیایش بر ما ارزانی داشته است، بیا عرفه را با جان و دل بیاموزیم!

امروز، روز تبدیل خودپرستی نفس به خداپرستی و تبدیل خودبرتربینی نفس به فروتنی است.

در عرفه، خودخواهی نفس به ایثار و دیگرخواهی مبدل می شود؛ زیرا توبه ات پذیرفته شده است.

بیا مناجات با قاضیَ الحاجات را در عرفه فراگیریم و اجابت دعا را لمس کنیم.

عرفه، نقطه ای است از زمان که مفاهیم و ادبیات قرآن در ادبیات ادعیه عرفانی اش، پیدا و نمایان است.

خدایا، اگر چه دیر آمده ایم، ولی آمده ایم

به زلال اشکهای بندگان صالحت در صحرای عرفات قسم،

ما دورافتادگان از حریم عشق و عرفان را بپذیروز

عرفه؛ روز عرفان، روز شناخت و روز عید عارفان گرامی باد.

 

 1 نظر

تبریک

24 شهریور 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

.

دیدم که در عرش شور و شوق برپاست

برپاگر این بزم شرف ذات خداست

گفتم به خرد چه اتفاق افتاده

گفتا که عروسی علی و زهراست

سالروز ازدواج حضرت علی ع و زهرا س مبارک باد

 1 نظر

میلاد کریمه اهل بیت

24 مرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

كویر براى حضورت نورانى مى‌شود وپنجره‌هابه شوق رویت، نیمه شبى رابه سوى خورشید باز نمى‌شوند. كوچه پس كوچه هاى قم به یمن حضورت نورانى مى‌شوند و سروهاى آزاد به احترامت قیام مى‌كنند.


آرام آرام، بر پهنه كویر حضور پرولایت شكوفه مى دهد ; غربت به یمن غریب معنا مى‌یابد.


دلم مى خواهد برایتان از بانویى سخن بگویم كه خیال سبزتان نیمه شبى بر اقامه سبزش سلام مى‌دهد و در آینه حرمش چهره آراید.


برایتان از بانویى سخن مى‌گویم كه همانند زینب علیهاالسلام كه براى قیام قربانى داد و خورشید عاشورا را با صبرش تعریف كرد، او هم با قدمهاى پرحیاتش، به سرزمین كویرى قم حیات بخشید ودر رگ ایرانیان خون حمایت از ولایت را جارى ساخت.


برایتان از بانویى سخن مى گویم كه به یمن حضورش، شهر قم، مركز صدور علم ودانش علوى شد و محل رشد وبالندگى.


برایتان از بانویى سخن مى گویم كه بارگاه زیبایش، پناهگاه دل هاى عاشقى است كه شب هاى چهارشنبه در جمكران بیتوته مى كنند.

به نیابت از شیعه در نیمه شب هاى كویرى قم، سربرآستان حرم حضرت دوست مى سایند و براى ظهور گل نرگس دعا مى كنند و از بانوى كرامت، براى شكوفه دادن درخت اجابت استمداد می طلبد.


 1 نظر

مذهب محمدی یا مذهب جعفری

20 مرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

جلوه ها ومظاهرنقش اساسی امام جعفرصادق علیه السلام درتاریخ تشیع وشرایط سیاسی واجتماعی عصرامام،دلایل نامگذاری مذهب شیعه محمدی به شیعه جعفری است. بازشناسی وواکاوی تاریخ زندگانی امام جعفرصادق علیه السلام وبررسی احادیث امام صادق علیه السلام درارتباط با شیعه وآگاهی ازویژگی های امام وابعاد اجتماعی عصرامامت آن حضرت،وجایگاه عظیم ومنزلت الهی امام، فلسفه این نام راآشکارمی نماید.
عمر طولانی
امام جعفرصادق علیه السلام بزرگ ترین معصوم ازچهارده معصوم علیهم السلام اند وازاین رو«شیخ الائمه» نامیده شده اند.این عمرطولانی،زمینه رابرای ایفای نقش بیشتر فراهم نمود چون سنّ زیادتر برای امامان که سراسر تلاش وکوشش اند،آثاراجتماعی وفرهنگی فراوانی دارد.


شرایط سیاسی اجتماعی عصرامام صادق علیه السلام
درعصرامامت امام صادق علیه السلام انتقال قدرت ازبنی امیه به بنی عباس روی داد.جامعه اسلامی باتغییروتحولات سیاسی فراوانی مواجه گردید ودوران بی ثباتی سیاسی وبروزفتنه ها وآشوب ها بود.عصرسقوط امویان وفروپاشی حکومت بنی امیه وظهورعباسیان،بامناقشات سیاسی فراوان ودرگیری ها وکشمکش های درونی زیادی همراه شد.
این شرایط استثنایی وبی نظیر زمینه مناسبی رابرای اقدامات وتلاش های فکری فرهنگی وعلمی امام صادق علیه السلام باحداکثربهره برداری ازاین فرصت طلایی،اسلام ناب محمدی صلی الله علیه وآله وسلم ومعارف وحقایق دین اسلام وسنّت های الهی رسول خدا رابرای شیفتگان فرهنگ اسلامی تبیین نمودن واسلام شیعی تقویت وگسترش یافت.


داشتن شاگردان زیاد
درعصرامام صادق علیه السلام نهضت بزرگ علمی شیعی شکل گرفت. اصحاب حوزه درسی امام زیادشدند وشاگردان ودانشجویان نخبه وبااستعداد فراوانی دردانشگاه علوم شیعی امام صادق علیه السلام تربیت شدند،به گونه ای که هیچ یک ازامامان علیهم السلام این تعداد شاگردنداشته اند.اسامی افرادی که دردانشگاه امام صادق علیه السلام درمدینه تحصیل کرده اند درکتب رجالی قدما ومعاصران آمده است
داشتن بیشترین حدیث
دربین امامان شیعه،بیشترین حدیث وروایت ازامام جعفرصادق علیه السلام نقل شده است. این ویژگی انحصاری امام ششم که حدیث ایشان بیش ازسایرامامان علیهم السلام درکتب حدیثی شیعه وجوددارد وارهمین احادیث عقاید،اخلاق وفقه شیعه تدوین گردیده است ،یکی ازعوامل انتساب مذهب شیعه به امام جعفرصادق علیه السلام می باشد.

ویژگی های انحصاری شخصیت الهی امام جعفرصادق علیه السلام وشرایط زمانی ومکانی حیات وامامت آن حضرت زمینه رابرای نقش انحصاری امام دراحیاء،تثبیت ،پایداری وپیشرفت مذهب شیعه محمدی صلی الله علیه وآله وسلم فراهم نمود وبنابراین امام جعفرصادق علیه السلام بیش ازسایرامامان علیهم السلام دراستحکام واستواری زیربنا وپایه های مذهب شیعه نقش داشته اند.این امتیازات امام جعفرصادق علیه السلام ،شیعیان راواداشت که برای احترام وستایش وسپاسگذاری از امام جعفرصادق علیه السلام مذهب شیعه رامذهب جعفری بنامند.
برگرفته از مقاله دکتر محمد رضا جواهری

 نظر دهید »

غروب خورشید فروزان ری

10 مرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

روزهای پایانی عمر پر برکت حضرت عبدالعظیم (س) با بیماری همراه بود. آن قامت بلند ایمان و تلاش، به بستر افتاده بود و پیروان اهل بیت (ع) در آستانه ی محرومیت از وجود پر خیر و برکت این سیّد کریم قرار گرفته بودند. عبدالعظیم حسنی (ع) علاوه بر رنجی که از بیماری و غربت و دوری از خویشاوندان می برد، اندوه مصیبتهای پیاپی مردم و روزگار تلخ شیعیان در عصر حاکمیت عباسیان، برایش جانکاه بود. او با ذکر پیوسته خدا و عبادت به روح خود آرامش می بخشید و بار غربت و بیماری را بردوش می کشید.

بنابر قول مشهور، خورشید فروزان ری، حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) در پانزدهم شوال 252هجری، غروب کرد(10) و در پی آن شعله ی دیرپای حق و ایمان در آن دیار، فرو خوابید. خبر درگذشت آن بزرگوار، دهان به دهان گشت و مردم شهر، جملگی سیاه پوش شدند و بر در خانه ی آن حضرت صدا به گریه و شیون بلند کردند و پس از آنکه پیکر مطهّر حضرت عبدالعظیم (ع) در میان خیل عظیم مردم تشییع شهر، در آن شهر به خاک سپرده شد.

قرن هاست که حرم با شکوه حضرت عبدالعظیم (ع)، با جلوه ای ملکوتی و معنوی که داشته، کهربای جانهای مشتاق و دلهای پاک بوده است و همواره قلوب اهل معرفت، کبوتر وار برگرد حرمش طواف کرده است.

فضیلت و ثواب زیارت

فرهنگ زیارت در مکتب شیعه، از شیوه های اساسی احیای نام و یاد بزرگان، عالمان و اولیای خدا است. حضوریافتن در کنار قبور انسانهای والا و برجسته، هم ارج نهادن به پاکی و صداقت و ایمان و جهاد آنان است و هم الگوگیری از زندگی و الهام جویی از نام ویاد ایشان است، لذا تشویق های بسیاری که در روایات اسلامی پیرامون زیارت مرقد ائمه ی معصومین و امامزادگان بزرگوار آمده است، یک دستور تربیتی و ارشادی است. زیارت حرم باصفای حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام نیز در همین راستا مورد تأکید و توجه بوده است که در روایتی از امام هادی (ع) آمده است که هر کس قبر حضرت عبدالعظیم (ع) را زیارت کند، خداوند بهشت را به او پاداش می دهد!

وهمچنین در نقل دیگری آمده است که مردی از اهل ری، خدمت امام هادی (ع) رسید. امام از او پرسید: کجا بودی؟ گفت: به زیارت سیّد الشهدا (ع) رفته بودم. حضرت فرمود: بدان که اگر قبر عبدالعظیم حسنی را زیارت کنی، گویا حسین بن علی علیه السّلام را زیارت کرده ای .

اینکه زیارت حضرت عبدالعظیم (ع) پاداش بهشت دارد و یا همچون زیارت کربلا ارزشمنداست، دلیل و نشانه ی مقام والا و عالی آن سیّد بزرگوار در نزد خدا و اهل بیت عصمت (ع)است؛ چراکه وی درآن دوران سخت و پرخطر، مطیع امامان بود و فروغ احادیت و کلمات نورانی ائمه ی اطهار(ع) را در شهرهای مختلف می گستراند؛ لذا فعالیت او در چنان شرایط خطیر از ارزش خاصی برخوردار بود.

 1 نظر

یا اهل الکبریا والعظمه

26 تیر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

یا اهل الکبریاء و العظمه!

اکنون که خورشید عید سر می زند، چشم انتظارم تا از جود و جبروت تو، خود را میان اهل رحمت و مغفرت بیابم که این شعف، از تصور بخشش توست؛ نه از تجسم اعمالم.

قصد آن دارم، چشم هایی را که در نهر رمضان تو شست وشو کرده ام، دیگربار به غبار گناه نیالایم.

به راستی، عید روزی ست که در آن معصیت تو نباشد. دستم را بگیر تا از همین نقطه، تولد دیگری را در خود شروع کنم.

 نظر دهید »

قدس درنگاه امام خمینی (ره) ومقام معظم رهبری

19 تیر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

     بیانات امام خمینی (ره)

«روز قدس» یک روز جهانى است. روزى نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است. روز مقابله ملتهایى است که در زیر فشار ظلم امریکا و غیر امریکا بودند، در مقابل ابرقدرتهاست. روزى است که باید مستضعفین مجهز بشوند در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را به خاک بمالند. روزى است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس مى‏دانند، و عمل مى‏کنند به آنچه باید بکنند. و منافقین- آنهایى که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایى دارند و با اسرائیل دوستى- در این روز بى‏تفاوت هستند، یا ملتها را نمى‏گذارند که تظاهر کنند. روز قدس روزى است که باید سرنوشت ملتهاى مستضعف معلوم شود، باید ملتهاى مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین. (صحیفه امام، ج‏9، ص: 276)

روز قدس یک روز اسلامى است، و یک بسیج عمومى اسلامى بود. و من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از براى یک «حزب مستضعفین» در تمام دنیا. (صحیفه امام، ج‏9، ص: 280)
دور اندیشی امام خمینی(س) در آن دوران حساس موجب شد که نه تنها ریشه درخت مقاومت در برابر صهیونیست ها و حامیان غربی شان خشک نشود، بلکه محمل جدیدی برای اتحاد مسلمانان جهان با محوریت آزادسازی قدس ایجاد شد.

روز قدس، روزى است که باید به این روشنفکرانى که در زیر پرده با امریکا و عمال امریکا روابط دارند هشدار داد. هشدار به اینکه اگر از فضولى دست برندارید، سرکوب خواهید شد!……. روز قدس روزى است که باید به همه ابرقدرتها هشدار داد که باید دست خود را از روى مستضعفین بردارید و سر جاى خود بنشینید…. روز قدس روز اسلام است. روز قدس روزى است که اسلام را باید احیا کرد و احیا بکنیم، و قوانین اسلام در ممالک اسلامى اجرا بشود. روز قدس روزى است که باید به همه ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطره شما، به واسطه عمال خبیث شما، واقع نخواهد شد. روز قدس، روز حیات اسلام است. (صحیفه امام، ج‏9، ص: 277)

 بیانات رهبر عزیز

**مسجد الاقصی اولویت دنیای اسلام

«… من قلباً متأسّفم ما [یعنی ] دنیای اسلام - که باید همه ی نیروی خودمان را صرف کنیم برای مقابله ی با توطئه ی رژیم صهیونیستی و این حرکتی که علیه قدس شریف و مسجدالاقصی انجام دادند که همه ی دنیای اسلام را بایستی به حرکت در بیاورد - امروز ناچاریم به گرفتاری هایی که استکبار در درون دنیای اسلام به وجود آورده مشغول بشویم؛ چاره ای نیست. در واقع پرداختن به مسئله ی تکفیر، چیزی است که بر علمای دنیای اسلام و زبدگان و فرزانگان دنیای اسلام تحمیل شده است؛ این را دشمن به صورت مشکل دست ساز وارد دنیای اسلام کرده است و ناچاریم به آن بپردازیم، لکن مسئله ی اصلی، مسئله ی رژیم صهیونیستی است؛ مسئله ی اصلی، مسئله ی قدس است؛ مسئله ی اصلی، مسئله ی قبله ی اوّل مسلمین، مسجدالاقصی است؛ اینها مسائل اصلی است…» (بیانات در دیدار شرکت کنندگان در کنگره ی جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام، چهارم آذر 1393)

** روز فریاد حق خواهی

«…روز قدس یک روز بین المللی اسلامی و روز بزرگ و مهمی است که ملت ایران و دیگر ملت های مسلمان، حرف حقی را که استکبار حداقل شصت سال برای خاموش کردن آن سرمایه گذاری کرده بود، فریاد می کنند. تشکیل نظام جمهوری اسلامی در ایران و اعلام روز قدس و تبدیل سفارت رژیم صهیونیستی در تهران به سفارت فلسطین، حرکت تهاجمی بود که در مقابل توطئه شصت ساله استعمار برای محو فلسطین از نقش جغرافیای جهان، ایستاد. روز قدس پشتوانه امنیت کشور نیز است و هر ایرانی که روز قدس به خیابان می آید، در واقع به امنیت کشور و ملت و حفظ دستاوردهای انقلاب کمک کرده است. به لطف خداوند امسال نیز روز قدس در کشور و در کشورهای اسلامی با عظمت تر برگزار خواهد شد…»(سخنان رهبری در جمع استادان و اعضای هیات علمی دانشگاه ها، دوم شهریور 1390)

 1 نظر

میلاد نور

11 تیر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


رمضان معطر شده است از عطر خوش بوی یاسمن اهل بیت(ع)، از حُسن «حسن» که گام بر گستره زمین نهاده و جهانی را منور ساخته است.

فرشتگان به پای کوبی پرداخته اند و اسحار این شب ها، پیام آور نور و روشنی اند.

در نیمه رمضان، نور حق جلوه کرده است و دومین امام نور، پای بر زمین نهاده و آن را متبرک کرده است.

او امام مجتبی(ع)، سید نجیبان است و به یمن این میلاد، شیعیان علی(ع) از شادی در قالب تن نمی گنجند و شادی نوشان کوثر محبت اویند.

میلاد حسن(ع)، مهر ناامیدی بر پیشانی شب زده و راه روشن «صراط المستقیم» را به همگان نشان داده است. آری! «در صراط المستقیم، ای دل کسی گمراه نیست.» اینک میلاد خجسته و شکوهمند امام برگزیده، زینت عرش الهی، فرزند جمیل پیامبر است.

 

 نظر دهید »

ماه میهمانی

29 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


رمضان که می‌‌آيد فرشته‌ها همه گوش می‌شوند برای شنيدن نغمه‌ی نيايش‌های خاک‌نشينان سوخته‌دل، تا اين نغمه از کدام دل آتش‌گرفته برخيزد، و کدام دلبر را بخواند، و چه خواهشی بر زبان آرَد، و چه مايه طلب کند؛ که «ب

رمضان که می‌رسد ديگرگونه می‌آيند زمين و زمان؛ شب چراغان می‌شود و نورباران، روشن‌تر از روز. و آفتابِ نيمروزِ تموز، مهربان‌تر می‌تابد؛ چونان حرير. فانوس‌های فروزان خانه‌هامان که آن‌ها را از افطار تا سحر در جای‌جای سرامان می‌آويزيم؛ به سان ستاره‌های سپهر، می‌درخشند. و اخترانِ ديدرس‌های دور، هم‌نور با دل‌های سپيدمان، چشمک می‌زنند.

رمضان همان برترين گاهِ نيايش است، بهار دعا و زمانه‌ی شکفتن گل‌های خواهش. بايد چالاک برخاست و با سوز دل خواست و عاشقانه خانه‌ی محبوب را جست، و بی‌باکانه راه او را پيمود و در انتظار سحر نشست و دانست که «تا تو قدم در ننهی، خود سحری می‌نشود

رمضان ه قدر روزنه افتد به خانه نور قمر»

 نظر دهید »

روح خدا

14 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


مارا این گمان نبود ،هرگز که بی اوبمانیم.

آخر او آیتی بود که ثقلین را در وجود خود معنا میکرد……

وما میدانستیم که زمین وآسمان می گردند تا انسان هایی چون او هرهزار سال یکی پابه دنیا گذارند.

آخر آدم هایی چون او قطب  آسیاب افلاکند،مصداق حدیث"لولاک"اند وغایت الغیات وجود.(شهید  آوینی)

 نظر دهید »

در سوگ خورشید

14 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

در آن روز خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن هزار چشمه نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود. روحی عروج کرد که با نَفَس روح الهی‌اش پیکر ملت را جان بخشیده بود. حنجره‌ای خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود. لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسوس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود».[1]

خرداد همیشه بار غم بر دوش ما نهاده است.

ای روح پر کشیده به بهشت!

در سالگرد عروج ملکوتی‌ات، باز همه غم، چنگ بر دل‌هایمان می‌زند.

سوگ ارتحال تو، مدینه ایران را به غم و ماتم نشاند و چشمه‌های اشک را از دیدگان خون‌بارِ امّت عاشق، جاری ساخت.

آنچه رفت، پیکر پاک و جسد مطهرت بود.

آنچه ماند، فکر ناب و اندیشه روشن و خط ماندگارت بود.

اماما! روح تو به آسمان‌ها پر کشید،

اما راه تو، ای روح خدا! در زمین و میان عاشقان تداوم یافت.

 نظر دهید »

یا مهدی

12 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

آرزوی رسیدن روزهای خوب، همیشه با همۀ مردم دنیا هست. آرزوی این‌که سختی‌ها تمام شود. صبح‌ها به تمامی صبح باشد و زندگی به‌تمامی، روی سپید و خوشش را نشانمان بدهد.گاه این آرزو را زیر لب گفته‌ایم. گاه در دعاهایمان خواسته‌ایم. گاه منتظرش نشسته‌ایم، با حسرت یا امید. گاه هم آن را سروده‌ایم……….

 

من گریه می ریزم به پای جاده ات، تا

آئینه کاری کرده باشم مقدمت ر ا                                                                                 اوّل ضمیر غائب مفرد کجائی ؟

                                                                      ای پاسخ آدینه‌های پر معمّا

بی تو سرودیم آنچه باید می سرودیم

یعنی در آوردیم بابای غزل را                                                                                 حتمی، بی چون و چرا برگرد شاید

                                                             راحت شویم از دست اما و اگرها

آب و هوای خیمه‌ی سبزت چگونست ؟

اینجا گهی سرد است و گاهی نیز گرما                                                                    بهر ظهور، امروز هم روز بدی نیست

                                                                     ای تکسوار جاده های رو به فردا

آقا، صدای پای سبز مرکب توست

تنها جواب این‌همه ” می آید آیا ؟ “                                                                              یک جمعه می‌بیند نگاه شرقی ِ من

                                                                       خورشید، پیدا می شود از غرب دنیا

                                                                       آقا، نماز جمعه‌ی این هفته با تو

                                                                                                       پای برهنه آمدن تا کوفه با ما

                                                                                                    للهم عجل لمولانا المظلوم الفرج










 نظر دهید »

جوانی از دیدگاه مقا م معطم رهبری(مد ظله العالی)

09 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

جوانی، یک پدیده درخشان و یک فصل بی بدیل و بی نظیر از زندگی هر انسانی است. در هر کشوری که به مساله جوان و جوانان، آن چنان که حق این مطلب است، درست رسیدگی بشود، آن کشور در راه پیشرفت، موفقیتهای بزرگی به دست خواهد


درباره مسوولیتهایی که نسبت به جوان وجود دارد، باید بگویم که جوانی این دوره مشعشع و درخشان دوره ای است که اگرچه چندان طولانی نیست، اما آثارش یک آثار ماندگار و طولانی در همه زندگی انسان است. جوانی از بلوغ آغاز می شود. در این جا می خواهم از منظر جوانان به مساله نگاه کنم، تا بزرگترها، پدر و مادرهاو مسوولان، فضای جوانی را که خودشان هم یک روز در آن فضا بودند،به یاد بیاورند.

جوانی در دوره جوانی به خصوص در آغاز جوانی تمایلات وانگیزه هایی دارد: اولا چون در حال تکوین هویت جدید خود است،مایل است شخصیت جدید او به رسمیت شناخته بشود، که غالبا این اتفاق نمی افتد و پدر و مادرها جوان را در هویت و شخصیت جدید اوگویا به رسمیت نمی شناسند.

ثانیا :جوان احساسات و انگیزه هایی دارد; رشد جسمانی و روحی دارد; به دنیای تازه ای قدم گذاشته است که غالبا دوروبریها، خانواده، کسان، افراد در جامعه، از این دنیای جدید بی خبر و بی اطلاع می مانند، یا به آن بی اعتنایی می کنند; لذا جوان احساس تنهایی و غربت می کند. من مایلم این چیزها را بزرگترها بشنوند و مورد توجه قرار بدهند و دوره جوانی خودشان را به یاد بیاورند.

ثالثا :جوان در دوره جوانی چه اوایل بلوغ و چه بعدها با مجهولات زیادی روبه رو می شود; مسائل جدیدی برای او مطرح می شود که سؤال انگیز است، در ذهن او شبهه هاو استفهامهایی به وجود می آید که مایل است به این شبهه ها وسوالها و استفهامها پاسخ داده بشود; که در بسیاری از موارد، پاسخ بهنگام و دلنشین داده نمی شود لذا جوان احساس خلا و ابهام می کند.

رابعا :جوان احساس می کند در وجود او انرژیهای متراکمی وجود دارد توانایی هایی را در خود احساس می کند هم از لحاظجسمانی و هم از لحاظ فکری و ذهنی حقیقتا هم توانایی هایی که درجوان هست می تواند معجزه کند می تواند کوهها را جابه جا کند; اماجوان احساس می کند که از این نیروها و از این انرژی متراکم و ازاین توانایی های او بهره برداری نمی شود، لذا احساس بیهودگی واهمال می کند. خامسا جوان برای اولین بار با دنیای بزرگی دردوره جوانی مواجه می شود که این دنیا را تجربه نکرده و از این دنیا چیزهای زیادی نمی داند; بسیاری از حوادث زندگی برای او پیش می آید که تکلیف خودش را در مقابل آنها نمی داند; احساس می کند که احتیاج به راهنمایی و کمک فکری دارد; و از آنجا که پدر ومادرها غالبا اشتغال دارند; به جوان نمی رسند و این کمک فکری به او داده نمی شود; مراکزی که در این زمینه مسوولند، غالبا در جای لازم ودر نقطه نیاز حضور ندارند; لذا این کمک به او داده نمی شودو جوان احساس بی پناهی می کند. این احساسات در جوان ما به طورغالب وجود دارد; از یک طرف احساس تنهایی، از یک طرف احساس بی پناهی، از یک طرف احساس توانایی های فراوان و احساس این که ازاین توانایی ها استفاده نمی شود.

 نظر دهید »

ای از تبارسرخ ترین گلهای بهاری

09 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


ای از تبار سرخ‌ترین گل‌های محمدی! تقویم‌ها در روز میلادت به تپش درمی‌آیند. درخت‌ها جوانه می‌زنند و تصویری از تو به وسعت تاریخ در ذهن خاموش زمین نقش‌می‌بندد.

روزی که حریری از ابر دور تو پیچانده بودند و فرشته ها بر گونه های نازکت بوسه می نوشتند؛ دست به دست جاری شدی تا به به آغوش پدررسیدی و او تو را «علی اکبر» نامید.

از همان لحظه بود که عطر وجودت را ملائک به تبرک بردند و از آن روز بود که شمشادها شاعر شدند و زیباترین کلمات را برای وصف تو در کنار هم چیدند و تا هنوز همه گل ها از ترنم نفس های تو شکوفا می شوند.

همه روزهای زندگی ات اردیبهشتی اند؛ چرا که از نسل آقای جوانان بهشت هستی وهم شبیه ترین گل سرخ به بهاری، بهاری که خود ریشه در طراوت گل های محمدی دارد.

ای از تبار خورشیدهای گل کرده بر نیزه!

بگذار سروها و نخل های خیابان «بنی هاشم» تو را ازخود بدانند و از شکوه قامت رشیدت به خود ببالند.

بگذار ماه از شانه های تو به آسمان برود و آفتاب از پیشانی خجسته تو سربلند شود.

تو از خانواده گل های سرخ هستی. از نسل پر طنین توفان های جوان. از قبیله سرفرازعشق، از سلسله کوه های فتح نشده؛ اما حالا وقت آن است تا نقاب از چهره ماهت برداری تا همه اسطوره های جهان به چشم های آسمانی ات ایمان بیاورند. تا نگاه معصوم تو در جان پرستوهای عاشق تکثیر شود. تا رد نگاهت به سرخ ترین خاک جهان برسد. به کربلای زیبایی ها.

… و آن روز حماسه وقتی شانه به شانه پدر قدم برمی داشتی؛ عطر پیغمبرانه ات در سلول های هوای داغ منتشر شد و شوری در جان ها پیچید و همه به اشتباه افتادند و از خود پرسیدند: رسول عشق اینجا چه می کند؟

حالا ولی در روز میلاد شکوهمندت، شاعران ترانه حماسی می خوانند و رودهای زلال به رقص آمده اند.

 

 نظر دهید »

سید ساجدین

03 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

او واژه ی انفاق را به قاموس اعراب جاهلی بازگرداند. اعرابی که جامه ی دنیاگرایی بر تن کرده بودند و سرمه ی غفلت بر دیدگان خود کشیده بودند. در این روزگار غربت قرآن و معنویت طلوع کرد و به سان ابری بر این جامه ی قحطی زده و خشک سال معنویّت بارید. و با گفتارش آینه ای شد تا نور حقایق فراموش شده ی قرآن را ـ که می رفت تا مهجور بماند ـ در دل ها تاباند و گفتارش چونان بذری شد در دل های مشتاقان و سوخته دلانی که آن ها را به و اسطه ی جامه ی وصله دارشان به چیزی نمی خریدند. ولی او مرهم درد های آنان بود.

او واژه ی انفاق را به قاموس اعراب جاهلی بازگرداند. اعرابی که جامه ی دنیاگرایی بر تن کرده بودند و سرمه ی غفلت بر دیدگان خود کشیده بودند. در این روزگار غربت قرآن و معنویت طلوع کرد و به سان ابری بر این جامه ی قحطی زده و خشک سال معنویّت بارید. و با گفتارش آینه ای شد تا نور حقایق فراموش شده ی قرآن را ـ که می رفت تا مهجور بماند ـ در دل ها تاباند و گفتارش چونان بذری شد در دل های مشتاقان و سوخته دلانی که آن ها را به و اسطه ی جامه ی وصله دارشان به چیزی نمی خریدند. ولی او مرهم درد های آنان بود.

 نظر دهید »

خونین شهر آزادشد.

03 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

چه روز باشكوهي است سوم خرداد، روزها و شب‌هاي منتهي به آن، سراسر خاطره و نيايش است و چه باشكوه كه نخل‌ها همچنان ايستاده‌اند. نخل‌ها هنوز ايستاده‌اند تا مقاومت را به رخ تاريخ بكشند، كارون همچنان جريان دارد تا رفتن و پيوستن را متجلي سازد.


نخل‌ها هنوز ايستاده‌اند تا ما بدانيم مردان و زنان اين سرزمين چگونه از خود عبور كردند…

نخل‌ها بيدارند و از راز و رمز شب، سنگر و سكوت و ستاره مي‌گويند، نخل‌ها ايستاده‌اند، خدايا ! فردا چه خواهد شد…

خدايا چه مي‌شود اگر خورشيد بر سرزمين‌ طلايي “خرمشهر” فرود آيد و بر دستان زنان و مردانش بوسه زند، سزاوارست اگر ماه بر پيشاني اين سرزمين سجده كند.

خدايا سزاوارست اگر ستاره‌ها يكي يكي بر زمين آيند تا در برابر عظمت فرزندان اين خاك كرنش كنند.


روبروي مسجد جامع خرمشهر، ايستاده‌ام چه رازها در خود دارد و چه سكوتي كه سرشار از ناگفته‌هاست، چه ايثارها به ياد دارند، احساس مي‌كنم ديوارهاي مسجد نيز خاضعانه در برابر صبوري دادن سرزمين آتش و خون تعظيم مي‌‌كند.


چه عظمت باشكوهي، ‌چه لحظه فراموش‌نشدني، و چه لبخند زيبايي است كه روز و آفتاب بر شهيدان روا مي‌دارند. چه زيباست شكوه باران كه قامتش را براي شهيدان خم مي‌كنند. خدايا!


اين قطار قديمي در بستر موازي كدام تكرار خواهد ايستاد … نكند توقف و ماندن ما بهانه‌اي براي سوار شدن بر قطار تكرارها ‌شود و ما غافل از شهدا فقط تصوير آنها را قاب و طرح جاده‌ها ببينيم. چقدر فاصله افتاده بين ما و خرمشهر…

اما نه! انگار همين ديروز بود كه نخل‌ها هم، آهنگ رفتن داشتند و لحظه‌هاي پر از دوست داشتن در تمام زمان جاري بود و همه در جستجوي شهادت!

رفاقت بود و رفاقت و رقابت معنا نداشت…

خدايا! چگونه مي‌توان اين همه عظمت را فراموش كرد كه تاريخ در برابر آن سر تعظيم فرود آورده استچگونه مي‌توان از “بهنام محمدي‌” نوجواني كه با تمام وجودش با تمام ايمان و اعتقادش از سرزمين و آرمان‌هايش دفاع كرد بي‌آنكه ادعايي كند … نگفت. بايد اور ا ستود كه پرواز پرنده ستودني است.

او “آزادي” را نثار دست‌هاي ناتوان پيرمردي كرد كه در پشت نگاه سراپا مهرباني‌اش تنها دارايي‌اش را هديه داد.

او “شجاعت"‌را نثار مادري كرد كه تنها اميد زندگي‌اش را تقديم كرد.

آري! چگونه مي‌توان سكوت كرد و نگفت كه 45″ روز ” مقاومت يعني شكستن دشمن، يعني عشق و ايمان، يعني اعتقاد، يعني رستن از اسارت دنيا و پيوستن به حق … آ‍زادي به معناي مطلق كلمه!

با تمام وجود،

تنها مي‌توان گفت “خرمشهر را خدا آزاد” كرد…

و تنها مي‌توان گفت: اي جاده‌هاي سخت ادامه، ما را لياقت رفتن نيست…؟

ياد همه شهدا به ويژه شهداي سوم خرداد خرمشهر گرامي وجاودان باد.

هم او که پرنده ترین فرزند نسل آدم بود. او که مناجات عاشقانه اش ستاره ی نورانی کوچه های تاریک مردمی بود که او را داغدار پدر بزرگوارش ساختند و غم بی پایان کربلا را بر دل مبارک او نهادند.

 نظر دهید »

ماه بنی هاشم

01 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

میلادت مبارک! پیش از تو هیچ ماهی قدم بر خاک نگذاشته بود. پیش از تو مرد شب‌های نخلستان کوفه، مضطرب خورشیدِ معصوم خویش بود که چگونه تنها بماند در توفان خونین آینده،

ولی اینک تو آمده‌اى. اینک ماه، پشت و پناه خورشید است… اینک دست‌های شهر آشوبت، دلگرمیِ بی‌پایان کربلا خواهند شد.

آه ای نو رسیده!

از همین آغاز، تو مرد به ‌دنیا آمده‌اى. کودک نیستی انگار. مهیّا برای سرکوب کردن فتنه‌ها، پا به عالم نهاده‌ای و علی در رخسار نوظهور تو، خویش را خواهد دید و دست‌هایت را شایسته عرصه‌های ستیز و نبرد خواهد یافت. پدر را تماشا کن. تو فرزند تمام رشادت‌و غیرت او هستى.

وقتی زینب کنار گهواره تو زانو بزند تا نگاهت کند، زینبی که تمام عالم پیش پایش به ادب زانو می‌ زند؛ وقتی زینب برایت دعا کند؛ وقتی قلب مهربانش روز و شب با تو سخن بگوید و بی‌قرار دیدار آینده دلاوری تو باشد، تو عباس خواهی شد؛ شیر یکه‌تاز میدان نبرد و همای تیزپرواز آسمان عشق و معرفت. مردی که دانش و حکمت او هم‌تراز رشادت و دلاوری و غیرت اوست. مردی که در لباس جنگ، با دلی رحیم، یاور تمام بنی‌‌هاشم است.

مردی که در پس شکوه و هیبت دشمن‌ستیزش، قلبی به لطافت دریا در سینه نهفته دارد. مردی که او را حامی بانوان می‌نامند؛

 2 نظر

'گل باغ فاطمه

01 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

در باغ‏های احساس زمین، گل‏ها، رنگ سرخ گرفتند.

چهره زرد عشق، به سیلی شاهد شهادت، سرخ شد.

بهار، نوید آمدن گل همیشه بهاری، به باغ فاطمه علیهاالسلام آورد؛ گلی که با شکستن، نمی‏شکند و با چیدن، شاخه می‏دهد.

نوید آمدن مردی که با کشتن، نمی‏میرد؛ بلکه با خونش زندگی می‏بخشد دین محمد را.

پیش از تو…

پیش از تو، عشق یا نبود یا اگر بود، سرخ نبود.

پیش از تو، زندگی ارزش دل بستن نداشت.

پیش از تو، کودکی در آغوش مادرش، عشق را با اشک مادر نمی‏آموخت.

تو، حسین فاطمه‏ای؛ تفسیر عشق خدا به آفریده‏هایش و تمرین عشق بنده، به آفریدگارش. تو تمام دوست داشتنی.

چه کسی صدایم می‏کند؛ حسین؟!

به نام تو می‏نازم، وقتی صدایم می‏کنند، از نامت خجالت می‏کشم. نمی‏دانم این چه شوقی است! چه کسی است صدایم می‏کند: «حسین» و تنم برگ خزان می‏شود و می‏لرزد؟

چه کسی است صدایم می‏کند: «حسین» و اشکم بی‏اختیار می‏ریزد.

نامم ببر و هم‏نام تو بودن را یادم ده.

امیر عشق!

امیر عشق کائنات، آسمان آبی دلدادگی! بهار آمدنت، نوید زندگی عاشقانه است.

کودکی‏ات هم بوی شهادت می‏دهد. کودکی‏ات هم نوید اشک می‏دهد.

امیر اشک‏های بی‏پایان! بی‏تو گریه کردن، معنی ذلت است و با تو فریاد اعتراض به هرچه طاغوت، امیر اشک‏هاست.

بهانه اشک‏هایم باش تا باران شود و ترس را از مزرعه وجودم بشوید.

می‏خواهم آفتاب‏گردان عشق بکارم.

یا حسین!

خاک اگر فصل بهار را «یا حسین» نگوید، جانش گرم آفتاب نمی‏شود. دانه اگر آب را با «یا حسین» ننوشد، جوانه نمی‏دهد. سنگ اگر نام «حسین» نبرد، زیر سم اسبان و پای ستوران می‏شکند. باران اگر عزادار «حسین» نباشد از تقدیر ابر، رها نمی‏شود، رود اگر نیت سفر کربلا نکند، کوه‏ها را نمی‏شکافد.

هرجا جهادی است، هر جا مبارزه‏ای است، هرجا ذره‏ای میل آفتاب می‏کند، نام تو را می‏گوید: «یاحسین!»

جگرگوشه فاطمه علیهاالسلام

در گوش بهار، اذان بگویید! سوسن فاطمه را به آغوش محمد برسانید!

کودکی با قنداقه‏ای از سوسن، آمده تا هم‏بازی سجده رسول خدا شود.

طبیب کوچک‏سالی، دارد غم ناامیدی بشر را درمان می‏کند.

حسین، بزرگ خواهد شد و از کودکی خواهد گذشت؛ ولی جگرگوشه فاطمه خواهد ماند.

حسین، قد خواهد کشید و سرور جوانان بهشت خواهد شد. حسین علیه‏السلام معنای بهار است؛ سرخی لاله، سبزی آزادگی سروها و آبی مهربانی مشک‏های آب… .

 

 نظر دهید »

تبریک ماه شعبان

31 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

شعبان الذی خففته منک بالرحمه واارضوان

امام صادق (ع) فرمود : هرکس سه روز از ماه شعبان را روزه بگیرد بهشت بر او واجب میگردد و روز قیامت رسول خدا (ص) او را شفاعت میفرماید.

 1 نظر

محمد(ص)

27 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی
محمد(ص)

 نظر دهید »

ستاره ای بدرخشیدو....

25 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

vبه اهل مکه خبر دهید که از ارتفاع کوه، آبشاری جریان یافته است که نقطه تلاقیِ خدا با زمین خواهد شد. مردی از عرب برمی‏خیزد تا ردای سبز رسالت را از دوش خود، بر شهر یخ‏زده بت‏ها بکشد تا در پناه آیه‏ ها و سوره‏ های نگاهش، روح منتظر بشر را به اشارتی، آسمانی کند.

به اهل مکه خبر دهید، مردی از بالا می ‏آید تا قطره قطره، دریا را به جان قلب ‏های سنگی بچشاند و خبر دهد از روزی که خواب از سر دیوارها خواهد پرید و پرندگان ایمان، در تمام زمین، نامه ‏رسانِ رسالت او خواهند شد.
ای اهل زمین! بگشایید انحنای بازوانِ خود را تا صراط مستقیم او را در آغوش گیرید!
محمد دگرگون کننده ارزش ‏هاست.
امروز، شهادت می‏دهم که نیست خدایی جز او و محمد صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏آله رسول و فرستاده خداست. شهادت می‏دهم که سراپرده بهشت را به حرمت دستان امین محمد، بنا کرده ‏اند.


 

 نظر دهید »

ای هفتمین دلیل خداوند برزمین

23 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

نتیجه تصویری برای عکس از حرم امام کاظم

ای هفتمین دلیل خداوند در زمین!
ای آن که از دریای چشمانت، آرامشی شگرف می‏تراوید و لبخند مقدست، صبح را در ذره‏های خاک منتشر می‏کرد! ما هنوز در مسیر نگاهت، آسمان را تجربه می‏کنیم و خاکسترنشین فراقت، آخرین روزهای رجب را مویه می‏کنیم.
سلام بر تو و سلام بر کاظمین، که چنین گوهری را در آغوش دارد

زندان، هنوز زمزمه‏های «سبوحُ قدوس» تو را در گوش دارد و خود شاهد است در قنوت خود چگونه از دیوارها و سقف سیاه زندان می‏گذشتی و آسمان را فتح می‏کردی.
زندان شاهد است، چگونه سجده تو را همچون پرنده ‏ای به باغ‏ های سرسبز طراوت می‏برد و بهشت، در تک تک آیه‏ های روشن نگاهت جاری بود
!

 نظر دهید »

هفته معلم

14 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

ورق هاى دفتر من سیاه مى شوند و گیسوان تو سپید
من قد مى کشم تا تو نفس مى کشى…

هر روز
در تو پیامبرى بامن سخن مى گوید
که چشم هایش از بى خوابى سُرخ اند
آه!

در کلاس درس تو
حتى تخته سیاه روسفید شد
من هنوز شرمنده…

چقدر خسته ات کردم…
آورده اند که…


هدیه

شخصى در مدینه، مدرسه اى بنا کرده و به آموزش کودکان مشغول بود. روزى یکى از فرزندان امام حسین علیه السلام به مدرسه وى رفت و آیه شریفه «الحمد لله رب العالمین» را آموخت. وقتى به منزل برگشت، آیه را تلاوت کرد و معلوم شد آن را در مدرسه از معلم آموخته است.

امام حسین علیه السلام هدایاى بسیارى براى معلم فرستاد؛ آن گونه که موجب شگفتى گروهى از یاران آن حضرت شد.

آنها نزد امام آمدند و عرض کردند: آیا آن همه پاداش به معلم رواست که شما در برابر آموزش یک آیه، این همه براى وى فرستاده اید؟ حضرت فرمود: آنچه دادم، چگونه برابرى مى کند با ارزش آنچه او به پسرم آموخته است؟

 1 نظر
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

شفق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دل نوشته
  • مناسبتها
    • معلم
  • دعا و نیایش
  • اخلاقی
  • روان شناسی
  • شهدا
  • سابقه نجم ثاقب
  • محرم
  • امام حسین(ع)این گونه بود
  • متفرقه
  • پژوهشی
  • حقوق والدین
  • شیوه های تبلیغی پیامبر(ص)

Random photo

محمد(ص)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ذکر روزهای هفته
تصاویر زیباسازی نایت اسکین

حدیث موضوعی

حدیث موضوعی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز


ریزگردها | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
کرمان | کوله پشتی
کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس