• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

بهار،بهانه ای پر بها

14 فروردین 1395 توسط زهره مانده گاری اندانی

جوگیر شدن همیشه بد نیست.گاهی رفتار خوب دیگران روحیه تازه ای در ما ایجاد می کند.ممکن است رنگ وبوی نمازی که به تنهایی در خانه می خوانیم را نپسندیم ولی زمانی که در خانه خدا این فریضه را به جماعت بخوانیم حال بهتری به ما دست بدهد.

بهار از همان نمونه های مثبت جوگیر شدن است. زمانی که به دور وبر خودمان نگاه می کنیم ؛بوی تازگی وتغییر ،روحیه هارا بهتر می کند.همه چیز تمیزوتازه است .وقتی که به طبیعت سر سبز وزنده ای که تا چندروزیش مرده بود نگاه می کنیم،جو گیر می شویم که این طبیعت بدون آگاهی این چنین متحول شده است پس تو ای انسان بخواه که بهترین تحول درونی برایت رخ دهد.

بار الها بهار ارمغانی از توست.سبزی وطراوت بهار،بوی لطف ورحمت تورا می دهد.هر جوانه ای بر درخت ،سپاس وستایش تورا زمزمه می کند. شکوفه ها آینه جمال تواند.

بار الها سپاسم را بپذیر.ستایشم را درنگر ودلم را بهاری گردان.

 

 3 نظر

مناجات

29 اسفند 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

الهی به ساعات آخر سال 94 نزدیک می شویم ودر درونم حال وهوایی مشوش ومضطرب احساس می کنم؛

نمی دانم شادباشم یا غمگین!

شادمانی از اینکه یک سال از عمرم با همه ی خوشیها وناخوشیهایش روبه پایان است وخالق هستی مثل همیشه سخاوتمندانه مرا غرق لطف ورحمت خود قرارداد.

امانه شاید باید حسرت بخورم ؛

به روزهایی که می شد به او نزدیک شدولی از دست دادم؛نیمه شبهایی که به اوقول می دادم که می خواهم امشب سر سجاده با تو حرف بزنم ولی بازهم هوای نفس فریبم می دادوبه قول عارف دل سوخته عمری گفتم"اعوذبالله من الشیطان الرجیم، اعوذبک من همزات الشیاطین “ولی در این لحظات قشنگ ونزدیک شدن به لحظات عرفانی می خواهم بگویم “رب اعوذ بک منی”

وباز حسرت بخورم که؛

یک عمر امروز را به فردا بردم اما در این لحظات آخرسال می خواهم بگویم که توفیقم ده که حال فردا را به امروز آورم."برگرفته از الهی نامه حسن زاده آملی“

حسرت اینکه باز توبه شکستم اما می خواهم بگویم از توبه هایم توبه کردم.

واما خوشحالم از اینکه

خداست که دارد خدایی می کند وهمین برای این بنده کافی است.

 نظر دهید »

ماه مهربانم سلام

24 اسفند 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

آسمون داره خانه تکانی میکنه چقدر قشنگ شده رنگ زندگی تو این روزهای انتظاربهار.

دقت کنی گاهی صدای لرزیدن دل آسمون رو می شنوی؛آنقدر که بی تاب شده وبی قرار که باد را به هر طرف می فرسته تا شاید خبری بیاره از بهار.

اما

هرچه صدای پای بهار نزدیک تر میشه بیشتر هول میکنه مثل دل من.این روزها دل من هم بی قرارتر شده؛امید به شنیدن صدای پات رو هزار باره مشق کردم توی تمام وجودم وحالا بی تابم ودوباره چاره دلم شده رد کردن دانه های تسبیح به ذکر ودعا برای سلامتیت.

راستش چند روز پیش یکی از استادای عزیزمون سوال کردبرای چی  همه مشغول خانه تکانی خانه هاتون شده اید ؟

یکی جواب داد:رسم ما ایرانیاس؛

یکی دیگه گفت :به خاطر تمیزی ونظافت؛

وخلاصه هرکسی چیزی گفت ولی

استاد تلنگری زد ؛پس نظر امام زمان؛نگاه ایشان چی؟

زندگی مهدوی یعنی همه ی کارهامون به خاطر رضایت خدا وامام زمانمون باشه.

اونجا بود که یکدفعه یه آه سردی از تمام وجودم کشیدم وگفتم واقعا چرا ما همه کارهامون شده به خاطر مردم نه به خاطرخدا وامام زمانمان؟

 نظر دهید »

خدایا

30 دی 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

خدایاتورا غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم/وتورا بخشنده پنداشتم و گناه کار شدم/

تورا وفادار دیدم و هرجا که رفتم بازگشتم/تورا گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم/

تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی؟
خدایا قصه وکالت را زیاد شنیده ام!
اما قصه ی وکیلی چون تو را نه…
تو که وکیل باشی همه ی حق ها گرفتنی است
پرونده ای که وکیلش باشی قصه اش ستودنی است…


از روزی که ایمان آورده ام،تووکیل منی و تنها پناهم  و تو پرده از رازی بزرگ برداشتی،  رازی که اسمش را میدانستم اما رسمش را…
رازی به نام (توکل)
توکل قصه ای است که از روز ازل برایمان خواندی و گفتی در هر تاریکی و پیچ و خم دنیا وحتی در تمام لحظات روشنایی،دستانت دردست من است نگران نباش و به من اعتماد کن
توکل توکل و فهمیدم
حسبنا الله و نعم الوکیل

 نظر دهید »

قربانگا حج

06 مهر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

سلام به تو که با بریدن ازدنیا وهمه وابستگیهاش ،فقط با لباس آخرت به دیدار خدایت درخانه خودش شتافتی .

سلام ودرود برتو که بعد ا زاینکه به تمام حسابهای دنیوی واخرویت رسیدی وحلالیت ازهمه اونایی که فکر میکردی به گردنت حقی دارند از این دنیا با بال خونین پرگشودی.

سلام به تو که با نوشتن وصیت نامه و مشخص کردن همه حقوق وارثینت به سوی ربت رفتی.

راستی که خوشا به حالتان.هر چند که غم از دست دادن شما برای خانواده هایتان گران است ولی همین که به این توفیق الهی که شامل حالتان شدند فکر کنن مطمئنا تسلی خواهند یافت.

همیشه فکر میکردیم که باید یک جنگ دیگه بشه تا ما طعم لذیذ شهادت را بجشیم ولی نگاه کن خدا چقدر بنده های خوبشا دوست داره که اونا را به آزوشون رسوند.

 1 نظر

سبوی شکسته دل

03 مرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

زیارتنامه ی باران را می گشایم ،عطر خوش فضا مشام دل را می نوازد.

در انعکاس آیینه ها می شکنم ومحو می شوم،"ءادخل یا الله….."چه عظمتی دارد این واژه های شفاف آسمانی.

زلالی آیینه کاری رواق ها در چشمم منعکس می شود وحضور ملتمسش رابر گونه هایم حس میکنم.

اندکی از شور عارفانه یاشک را تاب می آورم وبه “ءادخل یا رسول الله ….."می رسم.

حالا چتر عطوفتش سایه بان بی پناهی آم شده است. قلبم در آستانه ی مهربانی اش می تپدودر پیشگاه امن امامت به توبه می ایستم وذکر عارفانه ی “یاعلی"مدهوشم می کند.

سبوی شکسته ی دلم رابه دست می گیرم ودر کنار پنجره فولادش می نشینم.

همان جایی که دل های عارف وهدیه مردم پاک وعاشق است ومن هم شعر غربتم را در شب بارانی چشمم زمزمه میکنم:

گفتی شبی شکسته بیایم به دیدنت

مولای من شکسته تر از این نمی شود.

 1 نظر

دوایم سحر تو

14 تیر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

                                                                                                      

چگونه راهزنان خواب وغفلت ،چشمانمان را بربایند،درحالی که نسیم سحر،عطر مناجات با تورا در هوای دلمان می پراکند؟

سحرگاهان رمضان آغاز تحیت وسلام ،آغاز شفافیت وآیندگی.

می دانم که جام کوچک دل ما تاب باده ی عشق تورا ندارد چرا که دورمانده از چشمه سار رحمت هستم وغرق در لذات ناچیز زمینی.

آری این حال من است که در این روزها وشبها به تو رسیده ام .تورا میخوانم با تمام گناهان وکوتاهییم.

چگونه تورا وقدر بی نهاییت را بسرایم “وما اداراک ما لیله القدر"،ای پرقدر ترین شب خدا ،ای از هزار شب برتر،ای شب میلاد

قرآن ،شب مبارک تنزیل حق،ای شب نزول فرشتگان برروح عاشقان،ای شب سلام وصلوات تا طلوع فجر.

امشب در دل خلوت تو،ای شب عاشقانه ها،شب عروج دلها وقنوت ها،ای وادی ایمن چقدر به خدا نزدیکم ،چقدر از حس پرواز وتوبه سرشار وچقدر از خواب غفلت گریزان.

امشب دعا پلی است از من تا بی کرانگی لطف وبخشندگی خدا واشک ،ستاره ای است که لحظه های شب زنده داران را ستاره باران میکند.

امشب در سکوت روشن تو،ای شب معصوم ،ای پرقدرترین لحظه های اجابت ،در زلالی آیه ها،دعاها ومناجات ها به دنبال خود گمشده ام.

امشب در احیای شب قدر به دنبال احیای انسانیت درونم هستم.امشب چه سر شاری از اجابت وچه پرقدری وبه راستی که “اگر همه شب هارا قدر بودی/  شب قدر ،بی قدر بودی”

امشب ،ای شب سرآغازدوباره تقدیر،تو مرا در سجاده ای از جنس نیاز،توبه ،عشق واشک به خدا می رسانی. دستان نیازم را دراز میکنم وخدا دستانم را می گیرد.

یاستار این تن رنجور ومهجور ازتو،که آلوده ی گناه وهوای نفس است،اگرچه سزاوار آتش است ،ولی تحمل وتوان ندارد.در این شب رحمت،مرا از آتش خشمت درامان دار؛"الغوث الغوث خلصنا من النار یارب”

 2 نظر

همه ساکت....

05 خرداد 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

دنیا بداست،بی تو مکان بدی شده است

ای صاحب زمانه ،زمان بدی شده است

حتی پیامی از تو به اینجا نمی رسد

بعداز توباد،نامه رسان بدی شده اشت

برگرد ،تا هوای زمین را عوضکنی

حالا که نیستی ،خفقان بدی شده است

حالا که نیستی،همه ساکت نشسته اند

حتی زبان شعر ،زبان بدی شده است

ساعت به سرعت ونگران پیش می رود

این تیک تاک ها،هیجان بدی شده است

دست مرابگیر که یخ زدبدون تو

جان مرابگیر که جان بدی شده است.

 نظر دهید »

شکوایه قرآن

23 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

واما مردمی عامی که باقلب رئوف وروح آرامی نیاز آرزوشان را درالفاظ ،نشان گیرندوبس،بی آنکه در اعماق فرمانم نشانی ازخداگیرندو پادرراه بگذارند؛

من از ایشان گله دارم،هزاران گله دارم .ولیکن……

یکی خواند مرا گنگ وغلط باچهچهه،گویی که آهنگ غنا هستم؛

یکی آویزدم برگردنش گویی که شعر مردگان هستم؛

یکی بنددمرا بربازویش گویی که “خیرحافظا"هستم؛

یکی هم بهر حفظ جان ومالش غافل از یاد خدایشمی نهد یکی قطعه ام رابرخودش ،برخانه اش ،برجان ومال وبچه اش تاازبلاها درامان باشد؛

به هنگام مرض آنجا که دکتر ازدرمان ،ددواها بی اثر گردد،مراشویند ونوشند،که شایدآب الفاظم ،علاج دردشان باشد؛

درآن دم که عزیزی ازوطن عزم سفردارد ،مادری یاخواهری  یاهمسری؛دربدرقه براو نظردارد ،پلی ازمن به بالای سرش بنددکه دائم درامان باشد؛

به دیوارمناره،برفراز گنبدوباره،به گرد هرضریح وتکیه ومدفن وقندیل شبستانها،به خط ترئین سردرگم،معما واروناخوانا ،مرا باصنعت تذهیب کاری ،عرضه می دارند؛

برای نذر دنیا وثواب آخرت از"باء تا سین"خواندنم را باشتابی ختم می گیرند،وتنها ذکرالفاظم تهی ازمعنی ،چون وردی مقدس  بی تفهم ،بی تعقل ،بی تامل ،ویا آغاز هرکاری ،به دامانم زند دست وگشاید بین اوراقم که یابد راه خودرا ،خوب یا بد یا میانه؛

برای یمن هرمسکن مرا با آب وایینه ،به آنجا می برند اول که شاید تا مبارک گرددآن خانه؛

کنار سفره هفت  سین سفره شان،اندر صف سنجد ،سماق وسیر؛

به همراه صداق زن،به پیش چشم داماد وعروس نقره ای دامن؛

به بالین مریضان،توی جیب مردمان ،برسینه  ی نوباوگان ،برروی قبرمردگان؛

من حاضرم،من حاضرم؛

اماچرا ،اربهرچه این کارها با این کتاب؟

گرچه بود برخی ثواب،برخی صواب؛

اما تحرک مقصد است یا آنکه در منظور ما تنها تبرک مقصد است؟……

 نظر دهید »

نام زینب داشت، اما مرد بود

14 اردیبهشت 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


عاشورا، خونی بود که با حلقوم زینب(س) به کوچه‌های کوفه و شام کشیده شد و سپس در فواره بلند خون شهیدان و شعر شورانگیز شیعی، به امروز رسید.

ما مدیون عاشوراییم. اگر آن روز زینب(س) کتاب قطور صبوری را تدوین نمی‌کرد، امروز هیچ‌کس را معیار صبوری نبود. زینب(س) حجت شکیبایی است و آیه بردباری.
در شکننده‌ترین لحظه‌ها و در ازدحام آزمون‌ها و آتش و آوارگى، کیست که فصلی از کتاب زینب(س) را بخواند و حقارت رنج خود را در مقایسه با آن رنج‌های کوه‌شکن درنیابد.
منطقه عملیاتی زینب(س)، این بانوی صبور بنی‌هاشم، منطقه فراگیر دردها و درمان‌های بشری است و فرماندهی کریمانه این عملیات دنباله‌دار، همه جبهه‌های اسارت را در بردارد
.

 نظر دهید »
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

شفق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دل نوشته
  • مناسبتها
    • معلم
  • دعا و نیایش
  • اخلاقی
  • روان شناسی
  • شهدا
  • سابقه نجم ثاقب
  • محرم
  • امام حسین(ع)این گونه بود
  • متفرقه
  • پژوهشی
  • حقوق والدین
  • شیوه های تبلیغی پیامبر(ص)

Random photo

محمد(ص)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ذکر روزهای هفته
تصاویر زیباسازی نایت اسکین

حدیث موضوعی

حدیث موضوعی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز


ریزگردها | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
کرمان | کوله پشتی
کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس