دوایم سحر تو
چگونه راهزنان خواب وغفلت ،چشمانمان را بربایند،درحالی که نسیم سحر،عطر مناجات با تورا در هوای دلمان می پراکند؟
سحرگاهان رمضان آغاز تحیت وسلام ،آغاز شفافیت وآیندگی.
می دانم که جام کوچک دل ما تاب باده ی عشق تورا ندارد چرا که دورمانده از چشمه سار رحمت هستم وغرق در لذات ناچیز زمینی.
آری این حال من است که در این روزها وشبها به تو رسیده ام .تورا میخوانم با تمام گناهان وکوتاهییم.
چگونه تورا وقدر بی نهاییت را بسرایم “وما اداراک ما لیله القدر"،ای پرقدر ترین شب خدا ،ای از هزار شب برتر،ای شب میلاد
قرآن ،شب مبارک تنزیل حق،ای شب نزول فرشتگان برروح عاشقان،ای شب سلام وصلوات تا طلوع فجر.
امشب در دل خلوت تو،ای شب عاشقانه ها،شب عروج دلها وقنوت ها،ای وادی ایمن چقدر به خدا نزدیکم ،چقدر از حس پرواز وتوبه سرشار وچقدر از خواب غفلت گریزان.
امشب دعا پلی است از من تا بی کرانگی لطف وبخشندگی خدا واشک ،ستاره ای است که لحظه های شب زنده داران را ستاره باران میکند.
امشب در سکوت روشن تو،ای شب معصوم ،ای پرقدرترین لحظه های اجابت ،در زلالی آیه ها،دعاها ومناجات ها به دنبال خود گمشده ام.
امشب در احیای شب قدر به دنبال احیای انسانیت درونم هستم.امشب چه سر شاری از اجابت وچه پرقدری وبه راستی که “اگر همه شب هارا قدر بودی/ شب قدر ،بی قدر بودی”
امشب ،ای شب سرآغازدوباره تقدیر،تو مرا در سجاده ای از جنس نیاز،توبه ،عشق واشک به خدا می رسانی. دستان نیازم را دراز میکنم وخدا دستانم را می گیرد.
یاستار این تن رنجور ومهجور ازتو،که آلوده ی گناه وهوای نفس است،اگرچه سزاوار آتش است ،ولی تحمل وتوان ندارد.در این شب رحمت،مرا از آتش خشمت درامان دار؛"الغوث الغوث خلصنا من النار یارب”