• خانه 
  • تماس  
  • ورود 

راز شادی امام حسین در قتلگاه

01 آبان 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی


در آخر زیارت عاشورا درحین سجده،عرضه می داری خدایا حمد تورا،آن هم حمد شکر گزاران به جهت آن مصیبتی که برحسین (ع)ویارانش واردشد وآن هم نتیجه دادوحسین را مسرور کرد.عرضه می داری خدایا شکر،تازه شکر آنهایی که شاکر هستند.حمد شاکرین،یعنی حمد آنهایی که در نعمت ها منعم رامی بینند به جهت مصیبتی که بر اصحاب کربلا واردشده است.این طور سخن گفتن یک نوع پارادوکس است،چون اگر مصیبت است پس چرا جای شکر داردواگر چیزی است که جای شکر دارد،چرا مصیبت است؟

آری مصیبت بزرگی بودکه سایه امویان خواست چهره ی اسلام را تیر وتار کند وتاشهادت بهترین فرزندان اسلام جلوآمدند،

ولی  حمدخدا را به جهت زیبایی هایی که به دست امام حسین ویاران اونمایان ساخت وبهترین چهره از اسلام را به نمایش گذاشت.

در چگونگی دیدن کربلا باید به لبخندهای امام حسین در قتلگاه نیز چشم دوخت که چون خطر بزرگی را از سر اسلام عزیز به در برده این چنین در قتلگاه صدای شکر خود را از این پیروزی به آسمان بلند کرده است.(برگرفته از کتاب راز شادی امام حسین (ع)در قتلگاه آقای طاهرزاده)

 نظر دهید »

کربلا؛ نقطه‌ی عطف تقابل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی

01 آبان 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

حاصل سلوک جانانه در ذیل اطاعت و محبت به علی( علیه السلام )از حبیب، سالکی می‌سازد که می‌داند برای قرب به خدا باید به اراده‌ی خدا نزدیک شد زیرا اتحادی بین ذات و صفات الهی هست، پس صفات از ذات جدا نیست و با نزدیکی به آن جایی که اراده خدا در صحنه است به خدا نزدیک می‌شود و در آن حال اراده خداوند آن حرکتی است که امام حسین( علیه السلام ) آغاز کرده است و این آن راهی است که مستقیماً انسان به خدا می‌رسد. وقتی انسان آنچه را خدا اراده کرده است انتخاب کند، نور حضور خداوند در قلب او شروع به تجلی می‌کند و این مشروط بر آن است که انسان ازخودگذشتگی و فداکاری در راه خدا را آغاز کند و حبیب این راه را در همان جوانی و در کنار رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) پیدا کرده بود و تا پیری ادامه داد و هر وقت اراده‌ی الهی را در مقابل خود می‌یافت سر از پا نمی‌شناخت. حبیب از آن مردانی نبود که به امید فراغت، در گوشه‌ی عزلت به دنبال خدا باشد او خدا را در فدا کردن اراده خود و انتخاب اراده خدا جستجو می‌کرد که لازمه‌ی چنین زندگی عبور از خودپرستی است و زیر پا نهادن منافع خودخواهانه.


آن‌هایی که می‌گویند اگر در کربلا بودیم چنین و چنان می‌کردیم باید بدانند حضور در کربلا را امروز باید با مبارزه با استکبار بر روی خود بگشایند تا به اراده‌ی خداوند نزدیک و در سایه‌ی قرب الهی قرار گیرند. اگر انسان راه فداکاری را شناخت و توانست از اراده‌ی خود در مقابل اراده‌ی خدا روی گرداند چه فرق می‌کند در چه زمانی زندگی کند، همه‌جا برای او محل رجوع به خدا خواهد شد.

راه‌رو راهِ خدا آن کسی است که مانند حبیب بن مظاهر همیشه در ناحیه‌ی دل این نقطه را روشن نگه دارد که همواره به اراده‌ی خداوند احترام می‌گذارد تا راه او به یاوری از حسین زمان( علیه السلام ) ختم شود. ( تلخیصی از جزوه ی کربلا نقطه عطف …..آقای طاهر زاده)

 نظر دهید »

کربلا؛ نقطه‌ی عطف تقابل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی

28 مهر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

- حبیب بن مظاهر منتظر حرکتی است که اسلام را از بن بستی که امویان ایجاد کرده‌اند درآورد، مثل شما که می‌خواهید جامعه را از روح غربی نجات دهید و به دنبال راه حل هستید. او به خوبی می‌داند اگر اسلام در ذیل غدیر از تمدن جاهلیت اموی عبور کند چگونه زمین تحت تجلیات آسمان معنویت همه‌ی استعدادهایش شکوفا می‌شود و انسان‌ها معنای زندگی زمینی را در کنار اسلام خواهند فهمید و لذا هنگامی که مسلم بن عقیل وارد کوفه شد و در منزل مختار منزل گزید و عده‌ای از خطبا در پشتیبانی از مسلم بن عقیل به سخنرانی پرداختند و از جمله عابس بن أبى شبيب شاكرى برخاست و بعد از حمد و ثناى خدا گفت: «من از طرف مردم به شما خبر نمى‏دهم، و نمى‏دانم در دلشان چه مى‏گذرد، شما را در مورد آن‌ها فريب نمى‏دهم، و الله آنچه مى‏گويم بنايى است كه با خود گذاشته‏ام. به‌خدا قسم اگر دعوتم كنيد اجابت مى‏كنم و در كنارتان با دشمنان مى‏جنگم، و همراهتان شمشير مى‏زنم تا به لقاءالله برسم و در اين كار جز آنچه خداست را نمى‏طلبم. حبيب بن مظاهر بلند شد و به او گفت: خدا رحمتت كند، با سخنى كوتاه آنچه در دل داشتى را بيان كرده‏اى، قسم به خدايى كه جز او الهى نيست، من هم همين بنا را با خود گذاشته‏ام»‏.


حبيب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه، دو تن از فعال‌ترين كسانى بودند كه به‌طور پنهانى و دور از چشم جاسوسان حكومتى، براى مسلم بن عقيل از مردم بيعت مى گرفتند و خود را تمام وقت، وقف نهضتى كرده بودند كه بنا بود به رهبرى امام حسين(علیه السلام) انجام گيرد. ابن زياد، حاكم جديد كوفه وقتى به اين شهرآمد و اداره امور را به دست گرفت، كار بيعت مخفيانه تر شد و شرايط سخت ترى پيش آمد،

ولى حبيب همچنان از عناصر اصلى نهضت مسلم بود؛ تا اين‌كه اوضاع، دگرگون شد و مردم از اطراف مسلم پراكنده شدند. در اين شرايط بود كه قبيله و عشيره حبيب ‌بن‌مظاهر و مسلم ‌بن ‌عوسجه، آن دو را پنهان كردند، زيرا ابن زياد چهره هاى مؤثر در نهضت كوفه را شناسايى، دستگير و زندانى يا اعدام مى‌كرد. حبيب‌بن‌مظاهر و مسلم‌بن‌عوسجه، خبر نزديك‌شدن كاروان امام حسين(علیه السلام) را به كوفه شنيدند. تصميم گرفتند كه خود را به امام برسانند. مأموران «ابن زياد» هم براى جلوگيرى از پيوستن كوفيان وفادار به حسين(علیه السلام) به كاروان او، شب و روز راه‌هاى ورود و خروج كوفه را در كنترل داشتند؛ ولى اين دو پيرمرد شب‌ها راه مى رفتند و روز استراحت مى‌كردند، تا اين‌كه سرانجام در هفتم محرم، در كربلا به كاروان آن حضرت پيوستند.(ادامه دارد.)

 1 نظر

کربلا؛ نقطه‌ی عطف تقابل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی

27 مهر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

 

 

حبیب از نظر سلوک و حضور در عوالم غیب تا آنجا جلو رفت که کِشی در کتاب رجال خود می‌نویسد: میثم تمّار بر اسب خود سوار بود روبه‌روی مجلس بنی اسد با حبیب بن مظاهر که او نیز سواره بود برخورد، با همدیگر به گفتگو پرداختند. سپس حبیب آنچه برای میثم در آینده پیش خواهد آمد را بازگو کرد و گفت: گویا می‌بینم بزرگمردی که موی جلوی سرش ریخته، نزدیکی دارالرزق خربزه می‌فروشد، می‌بینم در راه محبت به خاندان پیامبرش به دار آویخته شده و شکمش را بر فراز چوبه دار شکافته‌اند.

میثم نیز از آنچه برای حبیب پیش خواهد آمد خبر داد و گفت: من هم مرد سرخ رویی را می‌شناسم که برای او دو گیسوان است، برای یاری فرزند پیامبرش نهضت نموده و کشته می‌شود و سرش در کوفه جولان داده خواهد شد. سپس از یکدیگر جدا شدند. اهل مجلس که ناظر این گفتگو بودند گفتند دروغ‌گوتر از این دو تن ندیده‌ایم.

هنوز آن جمع متفرق نشده بودند که رُشید هُجری سررسید و سراغ آن دو را گرفت، گفتند از هم جدا شدند و آنچه شنیده بودند را برای او گفتند. رُشید گفت: خدا میثم را رحمت کند که فراموش کرده بگوید: آن کس که سرش را می‌آورد- سر حبیب را- صد درهم اضافه‌تر از بقیه به او می‌دهند. این را گفت و رفت و اهل مجلس گفتند: به خدا سوگند این از آن دو دروغ‌گوتر است.

آن قوم بعداً گفتند: چیزی نگذشت که میثم را دیدیم بر در خانه عمر بن حریث به دار آویختند و سر حبیب را با همان دو گیسوانش که به به زین اسب بسته بودند به کوفه آوردند.[3][3] از این واقعه می‌توان پی‌برد برای شکل‌گیری جبهه‌ای که اهل البیت(علیهم السلام) مدیریت می‌کنند چه مردانی با چه رازهایی باید در صحنه باشند و راز پایداری و ثمردهی جبهه‌ای که امام حسین(علیه السلام) در تاریخ گشودند به جهت حضور مردانی چون حبیب است.(ادامه دارد.)

 1 نظر

کربلا؛ نقطه‌ی عطف تقابل تمدن اسلامی با تمدن جاهلی

25 مهر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی

1- تمدن‌های الهی با انسان‌هایی پایه‌گذاری می‌شود و ادامه می‌یابد که حضرت علی(علیه السلام) در وصف آن‌ انسان‌ها می‌فرماید: «وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى‏»(نهج البلاغه، کلام 147)به خدا سوگند! كه تعدادشان اندك ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، كه خدا به وسيله‌ی آنان حجّت‏ها و نشانه‏ هاى خود را نگاه می ‏دارد، تا به كسانى كه همانندشان هستند بسپارد، و در دل‏هاى آنان بكارد، آنان كه دانش، نور حقيقت‌بينى را بر قلبشان تابيده، و روح يقين را دريافته‏ اند.


2- در راستای تقابل اسلامی که می‌خواهد انسان‌ها در بستر همان سیره‌ی جاهلیت دین‌داری کنند و اسلامی که متوجه است تنها در بستر نظامی اسلامی دین‌داری ممکن است، کربلا ظهور کرد و در راستای همین روشنگری است که حضرت سیدالشهداء(علیه السلام) در آخرین جملات خود ریشه‌ی اصلی این تقابل را روشن می‌کنند و می‌فرمایند: «وَيْلَكُمْ يا شيعَةَ آلِ ابى سُفْيانَ، انْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ دينٌ وَ لا تَخافونَ الْمَعادَ فَكونوا احْراراً فى دُنْياكُمْ»[2][2] اى پيروان آل ابوسفيان! اگر خدا را نمى‏شناسيد و اگر نگران قيامت خود نیستید و به آن ايمان و اعتقاد نداريد، لااقل در دنیایتان آزاده باشید. با این‌که معلوم است لشکریان عمر سعد نمازخوان بودند ولی معنای این جمله‌ی حضرت می‌رساند که آن‌ها اسلامی را که باید در بستر نظام اسلامی ظهور کند نمی‌فهمیدند و مسلمانی خود را در بستر فرهنگ جاهلیت اباسفیانی ادامه می‌دادند. پس کربلا تقابل دو نوع اسلام است، اسلامی که نظام‌سازی را به دنبال ندارد و در بستر کفر حاکم زمانه مسلمانی می‌کند و اسلامی که در صدد عبور از جاهلیت دوران است به سوی نظام اسلامی که تمام مناسبات اجتماعی انسان‌ها را اسلام شکل دهد.


3- از جمله کسانی که متوجه است مسلمان بودن و اسلامی زیستن تنها با حاکمیت آموزه‌های اسلامی ممکن است جناب حبیب بن مظاهر است. او پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله و سلم ) را درک کرده بود و در کنار آن حضرت جهاد کرد و جزء مجاهدینی که برای جهاد و مقابله با دشمنان اسلام در کوفه منزل گزید و عموماً در جنگ‌ها با امیرالمؤمنین(علیه السلام) همراه بود و ما می‌خواهیم کربلا را در آینه‌ی حبیب بنگریم. آری یک وقت کربلا را در دریای بیکران امام حسین(علیه السلام) معنا می‌کنید در آن صورت آنقدر کربلا بزرگ است که متوجه ریزه‌کاری‌های آن نمی‌شوید. ولی یک وقت آن را در بحر و آینه‌ی اصحاب می‌نگریم در آن صورت متوجه ظرایفی می‌شوید که تماماً اشاره به امام حسین(علیه السلام) دارد و امام را در مقام وحدتِ در عین کثرت دیده‌اید در آن‌جا هم امام را می‌نگرید اما در بحر حبیب و لذا ملموس‌تر است.(ادامه دارد.)

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • ...
  • 12
  • ...
  • 13
  • 14
  • 15
  • ...
  • 27
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

شفق

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دل نوشته
  • مناسبتها
    • معلم
  • دعا و نیایش
  • اخلاقی
  • روان شناسی
  • شهدا
  • سابقه نجم ثاقب
  • محرم
  • امام حسین(ع)این گونه بود
  • متفرقه
  • پژوهشی
  • حقوق والدین
  • شیوه های تبلیغی پیامبر(ص)

Random photo

محمد(ص)

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
ذکر روزهای هفته
تصاویر زیباسازی نایت اسکین

حدیث موضوعی

حدیث موضوعی

اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً

سایت خدماتی بیست تولز


ریزگردها | روانشناسی
آموزش زبان | مسکن قزوین
کرمان | کوله پشتی
کد دعای فرج آقا امام زمان ( عج )
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس