مناجات درویش
11 تیر 1394 توسط زهره مانده گاری اندانی
درویشی سر به دیوار کعبه گذاشته بود وباخدا مناجات می کرد.اوبا ناله وگریه می گفت:"خدایا توبخشنده ومهربانی ومی دانی از انسان گرفتار در ظلم ونادانی کار
وطاعتی بر نمی آید،من از کوتاهی در طاعت وخدمت گزاری ،به عذر امده م وبه بندگی خود پشت گرمی ندارم.گناهکاران از نافرمانی توبه می کنند،خداشناسان از نقص
عبادت وطاعت خود در خواست آمرزش می کنند،عبادت کنندگان پاداش عبادتشان را می خواهند،بازرگانان ،قیمت سرمایه شان را درخواست می کنند،اما من به جای
طاعت به درگاهت ،امید آوردهام وبه گدایی آمده ام نه تجارت.پس بامن چنان کن که توسزاوار آنی”
بر درکعبه سایلی دیدم
که همی می گفت ومی گریستی خش
من نگویم که طاعتم بپذیر
قلم عفو بر گناهم کش.
برگرفته از ماهنامه خانه خوبان